دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

همینجوری

سلام
داشتم فایل هام رو یه بالا پایین می کردم به یه چتی برخوردم که تاریخش ماله ‎August ‎01, ‎2007 بود. یعنی به تاریخ خودمون میشه اواسط مرداد سال 86. یه جمله ای بود که برام جالبه. (دقت کنید که این موضوع ماله سه سال پیشه)
sokooon, in tanha chizie ke mikham
خیلی برام جالبه که هنوز هم این جمله کاملا صادقه. و همین طور این جمله:
khasteam, mikham bekhabam dige...


یه چت دیگه رو که میخوندم یکی بهم گفته:

too zendegie hame in rooza hast

و فکر کنم منظورش این بوده که بالاخره تموم میشه. ولی فکر کنم فکرشم نمی کرده که شاید حالا حالاها تموم نشه.

فکر کنم اولین باره که تو وبلاگم (و حتی تو ذهنم) دارم از یه حسی به نام نفرت صحبت میکنم. آره الان این حس غالبمه.

از وضعیتی که دارم، از زندگیم، از آینده ی پیش روم، و از خیلی چیزای دیگه متنفرم. متنفر!!!

به شماها چه. برید به زندگیتون برسید. چیکار دارید اومدید این پریشان نامه ها رو میخونید؟؟؟!!!

خداحافظ

کامروایی

سلام


بی غیرت باش تا کامروا شوی!!

بی غیرت تر باش تا کامرواتر شوی!!


خداحافظ

هزار حرف نگفته از وبلاگ مسعود

پ.د. تو وبلاگ مسعود یه مطلب جالب و مهم نوشته بود که خوندم و نظرم رو نوشتم. دیدم که خوبه که اینو تو وبلاگم بذارم. این پست رو بخونین و بعدش پست من رو.

 

سلام

wow
یه بحث چالش برانگیز. جدیدا با هر تلاشی که تابوی مسائل و مباحث جنسی رو بشکنه هیجان زده میشم.
اول جواب سوالات رو بدم و بعدش چند تا موضوع رو بگم:
1-
اگر یه رابطه ی معمولی رو برای ازدواجم پیش رو داشته باشم (یعنی فقط از طرف خوشم بیاد و برم خواستگاری و هیچ عشق ویژه ای در میون نباشه) ترجیح میدم که تجربه ی جنسی از قبل نداشته باشه. چون ذائقه ی جنسیش احتمالا شکل گرفته و من باید باهاش تطبیق پیدا کنم.
ولی اگر درگیر عشقی باشم که همسرم رو به دلیل علاقه ی وافرم نسبت به اون انتخاب کرده باشم، (از زمانی که فیلم گناه اصلی رو دیدم به این نتیجه رسیدم که) سکس که هیچ، هر وضعیت دیگه ای هم که داشته باشه رو حاضرم بپذیرم. بیشتر از هرزگی که نیست!!!
2-
کم. حداقل چون دوستای من از بخش تحصیل کرده و آزاد فکر جامعه هستن، اکثرشون همون طور که سکس (در صورتی که از سر علاقه باشه) رو حق خودشون می دونن، به طرف مقابل هم این حق رو میدن.
درصدی میشه بیش از 60 درصد و دوستای من هم اکثرا تهرانی یا شهرستان های نزدیک به تهران و با اختلاف 5 سال بیشتر و کمتر از خودم هستن.

ولی چند تا چیز که دوست دارم بگم:
*
طبق آمار و اطلاعات سازمان ملی جوانان (حرفام مستند هست):
    1-
برای آقایان زیبایی ظاهری معیار اول انتخابشون هست و برای خانم ها میزان توانایی تامین مالی طرف مقابل.
    2-
اکثر آقایان با هدف ارضاء جنسی وارد رابطه های قبل از ازدواج میشن و اکثر خانم ها هدفشون از دوستی قبل از ازدواج، پر کردن خلاء عاطفی هست.
    3-
بیش از 70 درصد خانم های مجرد اظهار کردن که دارای دوستی پیش از ازدواج بودن که بخش مهمی شون به دور از اطلاع خانواده بوده است.
    4-
بیش از 60 درصد خانم هایی که دوست پسر داشتن اظهار کردن که با دوستشون رابطه ی جنسی داشتن. (این یکی رو از تحقیقات یک روانشناس که در مقاله ای آورده بود، نقل کردم)
*
فانتزی ازدواج برای کسانی که سعی میکنن رفتاری مطابق اصول دینی داشته باشن باعث میشه که تجربه ی عاشقانه رو با ازدواج گره بزنن. درصورتی که شاید ازدواج فقط قانونی کننده ی یک رابطه ی عاشقانه باشه.
*
وااااااااااقعا برام عجیبه که کسی بیاد مطلبی رو بخونه و وقتی قراره تو نظرسنجی شرکت کنه، تو کامنتش فحش بنویسه!!!!! نمیخوای نظر بدی، نده خوب!!!!! اون وقت مملکت پیشرفته و دموکراسی هم میخوای؟؟؟؟؟؟
*
از مسعود یاد گرفتم که هر کسی که در موردی بیشتر پرخاش میکنه، معنیش اینه که به اون مورد حساستره و پاشنه ی آشیلش بیشتر حول اون موضوع میگرده. اگه ناراحت شدی، فکر کن که شاید نقطه ی ضعفش دقیقا همین جاست.
*
سوال: آیا سکس هم مثل غذا و آب یا دوست داشتن و دوست داشته شدن، جزء نیازهای ماست؟ اگه بله، آیا اگر شرایط ازدواج نبود، حق داشتن سکس با معشوقه ام رو دارم؟ آیا جایگزین مورد قبل به جای سکس حق خودارضایی دارم؟؟ خوب اگه همه ی اینها بده که پس چه پاسخی به نیاز جنسی من هست؟
*
از اونجایی که زندگی مشترک نیازمندیهای بسیار زیادی داره و خلاصه سخته، آیا من حق دارم ازدواج نکنم؟ اگه بله آیا حق دارم به نیاز جنسی ام هم پاسخ بدم؟ یا فقط چون حاضر نیستم خودم و یکی دیگه رو بدبخت بکنم، باید تا آخر عمر ویرجین بمونم؟
*
به نظرم باید عشق و علاقه رو از سکس جدا کرد. اینها تقریبا هیچ الزامی به هم ندارن.
*
از نظر یک دختر خیلی خوشحال شدم. واقعا که هم خودت و هم همسرت فهمیده و با شعور بودین که این راه رو انتخاب کردین. این همون چیزیه که من هم میگم و درست میدونم. حتی اگه الان جدا شده بودن.
*
پاکی بیشتر از اونکه در جسم مهم باشه در روح مهمه. باور کنید که یک اشتباه (اگه اشتباه فرضش کنیم) مساوی از بین رفتن همه ی پاکی های یک نفر نیست.

خداحافظ