دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

هزار حرف نگفته از وبلاگ مسعود

پ.د. تو وبلاگ مسعود یه مطلب جالب و مهم نوشته بود که خوندم و نظرم رو نوشتم. دیدم که خوبه که اینو تو وبلاگم بذارم. این پست رو بخونین و بعدش پست من رو.

 

سلام

wow
یه بحث چالش برانگیز. جدیدا با هر تلاشی که تابوی مسائل و مباحث جنسی رو بشکنه هیجان زده میشم.
اول جواب سوالات رو بدم و بعدش چند تا موضوع رو بگم:
1-
اگر یه رابطه ی معمولی رو برای ازدواجم پیش رو داشته باشم (یعنی فقط از طرف خوشم بیاد و برم خواستگاری و هیچ عشق ویژه ای در میون نباشه) ترجیح میدم که تجربه ی جنسی از قبل نداشته باشه. چون ذائقه ی جنسیش احتمالا شکل گرفته و من باید باهاش تطبیق پیدا کنم.
ولی اگر درگیر عشقی باشم که همسرم رو به دلیل علاقه ی وافرم نسبت به اون انتخاب کرده باشم، (از زمانی که فیلم گناه اصلی رو دیدم به این نتیجه رسیدم که) سکس که هیچ، هر وضعیت دیگه ای هم که داشته باشه رو حاضرم بپذیرم. بیشتر از هرزگی که نیست!!!
2-
کم. حداقل چون دوستای من از بخش تحصیل کرده و آزاد فکر جامعه هستن، اکثرشون همون طور که سکس (در صورتی که از سر علاقه باشه) رو حق خودشون می دونن، به طرف مقابل هم این حق رو میدن.
درصدی میشه بیش از 60 درصد و دوستای من هم اکثرا تهرانی یا شهرستان های نزدیک به تهران و با اختلاف 5 سال بیشتر و کمتر از خودم هستن.

ولی چند تا چیز که دوست دارم بگم:
*
طبق آمار و اطلاعات سازمان ملی جوانان (حرفام مستند هست):
    1-
برای آقایان زیبایی ظاهری معیار اول انتخابشون هست و برای خانم ها میزان توانایی تامین مالی طرف مقابل.
    2-
اکثر آقایان با هدف ارضاء جنسی وارد رابطه های قبل از ازدواج میشن و اکثر خانم ها هدفشون از دوستی قبل از ازدواج، پر کردن خلاء عاطفی هست.
    3-
بیش از 70 درصد خانم های مجرد اظهار کردن که دارای دوستی پیش از ازدواج بودن که بخش مهمی شون به دور از اطلاع خانواده بوده است.
    4-
بیش از 60 درصد خانم هایی که دوست پسر داشتن اظهار کردن که با دوستشون رابطه ی جنسی داشتن. (این یکی رو از تحقیقات یک روانشناس که در مقاله ای آورده بود، نقل کردم)
*
فانتزی ازدواج برای کسانی که سعی میکنن رفتاری مطابق اصول دینی داشته باشن باعث میشه که تجربه ی عاشقانه رو با ازدواج گره بزنن. درصورتی که شاید ازدواج فقط قانونی کننده ی یک رابطه ی عاشقانه باشه.
*
وااااااااااقعا برام عجیبه که کسی بیاد مطلبی رو بخونه و وقتی قراره تو نظرسنجی شرکت کنه، تو کامنتش فحش بنویسه!!!!! نمیخوای نظر بدی، نده خوب!!!!! اون وقت مملکت پیشرفته و دموکراسی هم میخوای؟؟؟؟؟؟
*
از مسعود یاد گرفتم که هر کسی که در موردی بیشتر پرخاش میکنه، معنیش اینه که به اون مورد حساستره و پاشنه ی آشیلش بیشتر حول اون موضوع میگرده. اگه ناراحت شدی، فکر کن که شاید نقطه ی ضعفش دقیقا همین جاست.
*
سوال: آیا سکس هم مثل غذا و آب یا دوست داشتن و دوست داشته شدن، جزء نیازهای ماست؟ اگه بله، آیا اگر شرایط ازدواج نبود، حق داشتن سکس با معشوقه ام رو دارم؟ آیا جایگزین مورد قبل به جای سکس حق خودارضایی دارم؟؟ خوب اگه همه ی اینها بده که پس چه پاسخی به نیاز جنسی من هست؟
*
از اونجایی که زندگی مشترک نیازمندیهای بسیار زیادی داره و خلاصه سخته، آیا من حق دارم ازدواج نکنم؟ اگه بله آیا حق دارم به نیاز جنسی ام هم پاسخ بدم؟ یا فقط چون حاضر نیستم خودم و یکی دیگه رو بدبخت بکنم، باید تا آخر عمر ویرجین بمونم؟
*
به نظرم باید عشق و علاقه رو از سکس جدا کرد. اینها تقریبا هیچ الزامی به هم ندارن.
*
از نظر یک دختر خیلی خوشحال شدم. واقعا که هم خودت و هم همسرت فهمیده و با شعور بودین که این راه رو انتخاب کردین. این همون چیزیه که من هم میگم و درست میدونم. حتی اگه الان جدا شده بودن.
*
پاکی بیشتر از اونکه در جسم مهم باشه در روح مهمه. باور کنید که یک اشتباه (اگه اشتباه فرضش کنیم) مساوی از بین رفتن همه ی پاکی های یک نفر نیست.

خداحافظ

 

نظرات 1 + ارسال نظر
... جمعه 3 اردیبهشت 1389 ساعت 10:30

سلام نمی دونستم باید این جا نظر بذارم یا رو وب دوستتون ولی اون جا خیلی شلوغ شده بود .
تو نظرات یک روانپزشک در مورد سکس مطلبی شنیدم که تصور می کنم جواب خیلی از سوال های مطرح شده باشه. ایشون اعتقاد داشتن سکس قبل از ازدواج چه در جوامع ازاد و چه در جوامع محدود و سنتی اشتباست. دلیلش هم خیلی جالب بود . ایشون اعتقاد داشت اگر دو تا آدم صرفا می خوان رابطه داشته باشن مهم نیست، اما اگه تصمیم به تداوم رابطه و ازدواج دارند ، داشتن سکس قبل از ازدواج اشتباه ، دلیلشونم این بود که اولا سکس های اول نشون دنده واقعیت سکس بین دو نفر نیست و احتمال داره تجربه بد سکس یک رابطه خوب رو خراب کنه ، دوما به دلیل وجود بعضی احساس ها (مثل تعهد و مسئولیت در افراد)حتی در جوامع آزاد یک رابطه بد تبدیل به ازدواج می شه.یعنی یک نفر بعد از مدتی متوجه شده طرفش اون چیزی که می خواد نیست اما چون نسبت به رابطه ای که باهاش داشته احساس مسئولیت می کنه مجبور باهاش ازدواج کنه.یا این که دو نفر با هم رابطه بسیار خوبی دارن اما وقتی سکس رو تجربه می کنن خوب نبوده و به جای این که دنبال حل مشکل باشن رابطه خوبشون خراب می شه.فکر می کنم تقریبا منطقی. البته تاکید می کنم این فقط در مورد رابطه هایی که تصمیم به ازدواج وجود داره مطرح شده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد