دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

وحشت

سلام

زمزمه:
.... از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت....

خداحافظ

مهملات 2

سلام

منطق فراکتالی:
آدما همیشه در حال گول زدن خودشون هستند.

زمزمه:
.... یه آدم که همیشه هست تنهای تنها....

الوهانه:
- اگه همین الان بمیری و خدا ازت بپرسه: "برام از زمین از این 70 سال زندگیت چی آوردی؟" بهش چی میگی؟؟
- میگم: "به اندازه ی یه عمر آرزو!!!"

تغییر رویه:
دیگه دنبال دلسوزی دیگران نمی گردم.

خداحافظ

سرنوشت گربه

پیش از دستور
این مطلب صرفا متعلق به خودمه. با اینکه مدل سازی نیست ولی هیچ کس نه می دونه و نه میفهمه که در مورد چیه و همینطور تعبیرشو هم نمیدونه. پس اگه نظر دادید، سعی نکنید از ماوراء حدس بزنید که جریان به چی مربوطه.

سلام

اولش یه روز زخمی و نالان اومد سر راهم. پاش شکسته بود. گربهو میگم. بهش توجه زیادی نکردم. همین جوری راهمو کشیدمو رفتم. هی هر روز میومد سر راهم. هر روز یه جاش شکسته یا زخمی بود. تا اینکه باور کردم به من مربوط میشه. اینکه تو این همه آدم، فقط من هفته ای چند بار گربه ی زخمی می بینم. بالاخره باید معنی داشته باشه.
خوب، قبول کردم که داره به من اشاره میکنه. جدیش گرفتم. دنبالش رفتم. اگه یه چند روز پیداش نمیشد برام معنی داشت. اگرم زود زود میدیدمش هم معنی خاصی داشت.
بعد میدیدمش که جلوم قر و قمضه میاد. خودشو برام لوس میکنه. چند تایی میریزن سرم و باهاشون بازی میکنم. بعدشم که بازیشون تموم شد، میزارن میرن. منم دلبستگی نداشتم که ناراحت بشم. فقط متعجب بودم.
دیگه تو همه جا میدیدمش. اکثر اوقات باهاش برخورد میکردم. بعد از مدتی دیگه اون اهمیت اولش رو برام از دست داده بود. یه موجودی بود مثل بقیه، دیگه توجهمو جلب نمیکرد. گاهی یادش میافتادم. ولی خیلی هم سرنوشتش برام اهمیتی نداشت.
مدتها همینجوری گذشت. دیگه این اواخر حتی هفته به هفته و ماه به ماه هم یادش نمیافتادم. گذشت و گذشت. گویا زندگیش برای خودش هم حال و هوایی نداشت. تا اینکه امروز بازم برام مهم شد.
امروز جسد مرده اش، درحالی که چشاش از حدقه زده بود بیرون دیدم. حالم گرفته شد. خیلی زیاد. کلی براش دلم سوخت. به خودم خرده نمیگیرم که چرا بهش بی توجهی کردم. چون بالاخره فقط یه گربه اس دیگه. این مرد، یکی دیگه. گربه که تموم نشده. ضمنا قرار بود فقط بهم اشاره کنه. گو اینکه تو این مدت اصلا از این اشاره چیزی دستگیرم نشد، ولی در هر صورت از این به بعد اشارات گربه ای هم تموم شده.
امیدوارم این اختتام به معنی ناامیدی از دریافت اشارات نباشه. وگرنه.....
متاسفم. خیلی زیاد.

خداحافظ

برای من و تو

سلام

به من و تو میگه، به خود خودمون. بیخودی نگیم، من که ....:

اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون.
یعنی:
آیا مردم را به خوبی امر می کنید و خود را فراموش می نمایید، در حالی که کتاب (قرآن) را می خوانید، آیا تعقل نمی کنید؟؟؟؟؟

حالا دیگه چه بهونه ی دیگه ای تو آستین داریم؟؟

خداحافظ

یه درد دل (حس بی حسی)

سلام

دوستت ندارم.
ازت بدم نمیاد.
ازت نمی ترسم.
بهت عادت ندارم.
نمی خوامت.
حست نمی کنم.
عاشقت نیستم.
ازت متنفر نیستم.
کمکت نمی کنم.
ازت کمک نمی خوام.
حرصم رو در نمیاری.
بهم بدی نکردی.
لطفی هم در حقم نکردی.
مجبورم نکردی.
مجبورت نمی کنم.
باهات زندگی نمی کنم.
بدون تو هم زندگی نمی کنم.
صمیمیتی باهات ندارم.
آشنائیتی هم ندارم.
باهات غریبه هم نیستم.

فقط و فقط و فقط هیچ حسی نسبت بهت ندارم. برام یه چیز معمولی هستی. اینا رو دارم میگم که نگی نگفتی. اگه میخوای بزنی بزن، فقط تو رو خدا زودتر بزن که ازت متنفر شم. از دست عصبانی شم. اگه هم میخوای ببوسی هم ببوس، فقط توروخدا زودتر که عاشقت باشم. وابسته ات باشم.

خداحافظ

خوبی

سلام

خوبی چیه؟
خوبی، فوران احساس درونی خوب بودنه، که وقتی که این احساس تمام وجودت رو گرفت میتونی به بقیه هدیه اش کنی. وقتی درونت مالامال از خوبی نباشه، نمیتونی خوبی خالص و بی شائبه ای رو به کسی اهدا کنی.
پس اول به خودت خوبی کن و بذار تک تک سلول های بدنت، خوب بودن رو تجربه کنه. تا تشنگی خوبی دیدن خودت رو سیراب نکنی، نمی تونی کمبود خوبی رو برای کسی دیگه جبران کنی.
کلمات قاصرند از رساندن اون معنایی که من میخوام بگم. پس شما به لطف خودتون با تمرکز بر روی این جملات منظور من رو استخراج کنید.

خداحافظ

امید

سلام

آدمی که امید نداره، تو زندگیش چی داره؟؟؟؟
(به نظر من امید و آرزو تصورات دوری هستند که ما دلمون رو خوش کردیم که بهشون میرسیم. مثل میلیاردر شدن!!! خوب همه که نمی شن ولی این طور هم نیست که دلیل بدیهی برای نرسیدن بهش وجود داشته باشه)

خداحافظ

حس بد

سلام

1- چه حس بدیه که ببینی جلو روت بهت دروغ بگن و برات ظاهر سازی کنن و بعدش هم محترمانه پیش خودشون فکر کنن که: "ما که تلاشمون رو کردیم، اگه نشده که تقصیر ما نیست. و ...."
اون وقت هر چی فکر کنی چیزی گیر نیاری که بهش بگی، چراکه معذوری!!!!

2- از امروز سخت گیرتر و بی توجه تر میشم!!!! دنیا بهم نشون میده که باید بیرحم بود تا راحت زندگی کرد.

خداحافظ