دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

ایمان

پیش از دستور: امروز نزدیک بود یه عابر پیاده رو توی اتوبان له کنم!! البت تقصیر اون بود ولی خیلی ترسیدم.

سلام

ایمان داشتن چیه؟ منظورم معنی دقیق و فلسفی (یا علمیه) اونه. ایمان یه جور حسه. از جنس احساساته و نباید دنبال دلیل و قانون و منطق در موردش گشت. به همین خاطره که آدمها با آموزش فقط دانش به دست میارند و بینش که از جنس اعتقاد و ایمانه رو فقط با تجربه و شهود به دست میارن.
تعریف ایمان: حسی است در مورد میزان بهتر شدن زندگی بر اثر پذیرفتن وجود یک پدیده.
مثال 1: من به خدا ایمان دارم، یعنی من حس میکنم وجود خدا در زندگی من، زندگی را برای من خواستنی‌تر و بهتر میکند.
مثال 2: من به عالم غیب ایمان ندارم (من نسبت به عالم غیب کافر هستم)، یعنی من حس میکنم اگر قبول کنم عالم غیب وجود دارد، باعث کاهش رضایت من از زندگی‌ام می‌شود.
مثال 3: من به "بازگشت نتیجه‌ی اعمال در دنیا" تا حدی ایمان دارم، یعنی حس میکنم اعتقاد به "بازگشت نتیجه‌ی اعمال در دنیا" تاحدی زندگی را برای من قابل قبول‌تر می‌کند.
این مهمه که دقت کنیم، ایمان فقط حس شخصی ما نسبت به یه موضوع یا اعتقاده. در واقع اینکه من ایمان دارد یا ندارم نهایتا فقط به این وابسته است که من از داشتن این اعتقاد تو زندگیم خوشحال‌تر میشم یا نه. اگه خوشحال تر بشم، پس ایمان دارم.
نتیجه‌ی این حرف اینه که اگه میخواید کسی به چیزی ایمان پیدا کنه، باید بهش این فرصت رو بدید که احساس کنه وجود اون چیز باعث خوشبختیش میشه. ولی اکثر ماها فراموش میکنیم که وقتی کسی خوشبختی رو احساس نکرد، نمیتونه ایمان بیاره.
اون برده‌هایی که زمان پیامبر اولین نفراتی بودند که ایمان میآوردند، به این خاطر بود که سریعتر باور میکردند که ایمان به خدا برای اونها خوشبختی بیشتری رو به همراه میاره تا موندن توی خونه ی اربابشون!!
ولی کسی که همینجوری احساس خوشبختی میکنه، خیلی یاد این نمیوفته که خدایی هم هست یا وجود خدا باعث شادی اون میشه یا نیازی به وجود خدا داره و ... . پس همین میشه که خدا بین فقرا، بیماران لاعلاج، برده‌ها، دل شکسته‌ها و هر کسی که از همه چیزش دل بریده سریعتر پذیرفته میشه تا بین ثروتمندان و قدرتمندان و سیاست‌مداران رده بالا و ... .
وبه همین دلیله که خدا در مورد السابقون السابقون میگه، در ابتدای ظهور اسلام، اونها زیادترند و هر چه به پایان دوران نزدیک‌تر میشیم کمتر میشن. چون اعتقاد راسخ فقط با احساس عمیق شادی از وجود خدا ایجاد میشه که این با رفاه (که بخشی از شادی است) تضاد داره و عملا رفاه بیشتر (که در طول زمان درحال زیاد شدنه) باعث دوری از خدا میشه.
باور کنید که این چندتا نتیجه رو همین الان که دارم مینویسم گرفتم و خودم هم تعجب کردم که این حرفا از دهن من داره درمیاد!!!! ولی گویا درسته!!!!
سوال اینجاست که تقصیر منه که خدا منو توی شرایطی فراهم کرده که ایمان من کمتر باشه؟ یا تقصیر خداست (که خودشم میگه هرکه را بخواهیم هدایت میکنیم و هرکه را بخواهیم به گمراهی میکشانیم)؟

خداحافظ

ببخشید شما؟

سلام

یه آهنگی هست از امین قباد به نام "ببخشید شما". این ترانه خیلی زاغارته. میتونید از این لینک دانلودش کنید.
این ترانه در مورد دوست دختر قبلیه یه نفر صحبت میکنه که اونو وسط خیابون با یه پسر دیگه میبینتش و میره جلو تا سلام و علیکی کنه. و ادامه دارد...
حالا چرا در موردش دارم مینویسم؟ به عکس ضایعی ترانه، تصویرسازیش بسیار خوبه. در واقع احساس میکنی کاملا وسط اون دیالوگ هستی و حس ها رو کاملا درک میکنی.

خدانگهدار

صبح یا شب

سلام


یه روز مزخرف از صبحش پیدا نیست، از دیشبش پیداست!!

و تو یه روز مزخرف بهترین کاری که میتونی بکنی چیه؟ اینکه کله ات رو بکنی تو مانیتور و به هیچی فکر نکنی جز کار!!


خداحافظ

چیزهایی که از دست دادیم

سلام


آلودگی هوا خیلی افتضاح شده. واقعا خیلی افتضاح شده ها!! من هیچ وقت مثل امروز حالم بد نشده بود. یادمه در زمان انتخابات، وقتی اولین تجربه ی گاز اشک آور رو داشتم، علاوه بر اینکه حالم بد شده بود، برام یه جذابیتی از تجربه ی یه چیز جدید رو هم داشتم. ولی امروز اصلا خوشحال نشدم وقتی فهمیدم نشانه های آلودگی هوا، دقیقا همون هاست. حتی مزه ی کامم  هم همون تلخیه گاز اشک آور رو داره. سردرد ممتد و نسبتا شدید دارم، حالت تهوع قابل توجه، چشمهام میسوزه، از نوک بینی تا ته ریه هام میسوزه، تنگی نفس و سرگیجه هم دارم. به محض اینکه هر جایی از پوستم هم تر بشه (مثل لب) شروع میکنه به سوختن!! به نظرم باید سیگاری بشیم تا اثر آلودگی هوا از بین بره، آخه گاز اشک آور رو فقط با دود سیگار درمان میکردیم!!!!:))


************************************


امروز تو خیابون یه بنر از اینهایی که شهرداری برای خوشایند خودش میزنه دیدم، نوشته بود "نسبت به زنان مردم عفیف باشید تا دیگران نسبت به زنان شما عفت ورزند". این بنر رو قبلا هم دیده بودم. ولی یه چیزیش برام جالب بود، اینکه نزدیک به 5-6 سال بود که این جمله و مشابه این جملات برام معنایی نداشت. اینقدر دغدغه دیگه داشتم که به این چیزا وقت نمیرسید. و بیشتر که فکر کردم تو این 8 سال به غیر از من، بقیه هم اراده ای برای مسائل اجتماعی از این دست نداشتند. اینه که سرمایه های اجتماعی ما در این مدت بیشتر که نشده هیچ، برخی اش هم نابود شده. تو این 8 سال احمدی نژاد بسیاری از سرمایه های ما رو از بین برد:

- ارزش پولمون رو چندین برابر کاهش داد
- سرمایه های نفتیمون رو بر باد داد
- اعتماد ملت رو نسبت به دولت و حکومتشون از بین برد و دولت رو یک دروغگوی جیب بر معرفی کرد
- احترام قشرهای مختلف از جمله روحانیت رو از بین برد که برحسب اعتقادمون ممکنه برای برخی از اقشار احترامی قائل نباشیم ولی برای اینکه دیگران به قشر ما احترام بگذارند، ما هم باید به قشر اونها احترام بگذاریم. پس از بین بردن احترام یک قشر از بین بردن احترام بین خودمون بوده.
- ایمانمون رو خدشه دار کرد. امروز دیگه جوان های نسل جدید حتی ذره ای ارزشی برای دین به عنوان رهنمود زندگی صحیح قائل نیستند.
- اصلاح خودمون و اطرافیانمون رو متوقف کرد (بهش میگن امر به معروف و نهی از منکر)
- معنویت و اخلاق رو از زندگیمون خارج کرد و به جاش پول پرستی و مدگرایی و حرص و طمع رو جایگزین کرد.
- ...

شاید بگید که یه نفری چه طور اینهمه کار رو کرده؟ من فکر کنم خیلی هاش رو خودش به تنهایی با تصمیمات اشتباه و دخالتهای نابجا کرده و بقیه اش رو احمدی نژادیسم ایجاد کرده.
واقعا برای جبران این بلای آسمانی (به نام احمدی نژاد) حداقل 16 سال کار هوشمندانه لازمه تا به 8 سال پیشمون برگردیم!!


خداحافظ