دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

بدی و خوبی، درستی و نادرستی، موفقیت و شکست

سلام

دوست ندارم چونه بزنم و باهاتون بحث کنم. من تعریف هامو ارائه میکنم و هر کی دوست داشت استفاده کنه. من به همه ی این حرفا اعتقاد دارم. پس درستند. (البته برای من!!!!)
تعریف 1- وضعیت موجود: (قابل تعمیم برای هر فردی) برداشت من از دنیای اطرافم که به دیدگاه من نسبت به دنیا بستگی داره و ممکنه کاملا با واقعیت دنیا (که کسی جز خدا اونو نمیدونه) متفاوت باشه (و البته اکثر اوقات هست و هیچ راهی هم برای اثبات درستی و غلطیش نیست).
تعریف 2- وضعیت هدف:  (قابل تعمیم برای هر فردی) تصویر من از دنیای مورد علاقه ام که انتظار دارم در آینده بوجود بیاد و برای اینکه دنیا به اون تصویر نزدیک بشه تلاش میکنم. (توجه کنید که لزوما وضعیت هدف افراد با هم تعارض ندارند).
تعریف 3- چارچوب اخلاقی: (قابل تعمیم برای هر فردی) تفکرات، گفتارها و رفتارهایی که من خودم رو در انجام اونها محق یا مجاز میدونم.
تعریف عمل بد: (قابل تعمیم برای هر فردی) کاری که وضعیت موجود رو از وضعیت هدف من دورتر کنه.
تعریف عمل خوب: (قابل تعمیم برای هر فردی) کاری که وضعیت موجود رو به وضعیت هدف من نزدیکتر کنه.
تعریف آدم بد: (قابل تعمیم برای هر فردی) کسی که چارچوب اخلاقیش از چارچوب اخلاقی من بزرگتر باشه.
تعریف آدم خوب: (قابل تعمیم برای هر فردی) کسی که چارچوب اخلاقیش زیر مجموعه ی چارچوب اخلاقی من باشه.
موارد بالا به زعم منه و خدا برای خودش معیاری به نام تقوا رو معرفی کرده ( سوره ی حجرات آیه 13 ).
تعریف نادرستی: (قابل تعمیم برای هر فردی) موردی که امکان وجودش در وضعیت هدف من نباشه.
تعریف درستی: (قابل تعمیم برای هر فردی) موردی که امکان وجودش در وضعیت هدف من باشه.
تعریف موفقیت و شکست: (قابل تعمیم برای هر فردی) میزان تبدیل وضعیت موجود به وضعیت هدف من در بازه زمانی مشخص شده.

اگه تو تعریفهای بالا دقت کنید، هیچ چیز مطلقی وجود نداره. همه چیز وابسته به من و دیدگاه من از دنیاست. فقط یک مورد هست که با محاسبات ساده ای مشخصه که با بقیه تفاوت داره. مورد آخر. آدمها رو نمیشه با بقیه ی موارد نسبت به هم سنجید. ولی با این مورد میشه. چون با این مورد میشه قیاس کرد که اون آدم چقدر به چیزی که میخواسته رسیده و این آدم دیگه چقدر به چیزی که میخواسته رسیده (تو آمار فکر کنم بهش میگن نرمال کردن). پس سوال "چه کسی آدم موفق تریه" درسته و جواب هم داره و قابل بدست آوردن هم هست. ولی سوال "چه کسی آدم بهتریه" ذاتا غلطه و جوابی براش وجود نداره، چون دستگاه مقایسه ای نداره. فقط یه اشکال باقی می مونه. اینکه هیچ کسی نمی تونه در مورد میزان موفقیت و شکست من، به جز خودم نظری بده. فقط من هستم که میدونم چقدر به وضعیت هدفم نزدیک شدم. پس هیچ آدمی حق نداره خودش رو برتر از من بدونه و من هم حق ندارم خودم رو برتر از هیچ کس دیگه ای بدونم.
پذیرفتن این موضوع خیلی مشکلات رو حل میکنه و خیلی مشکل هم ایجاد میکنه:
- یه دکتر آدم بهتریه یا یه گدا؟ هر دو می تونن بهتر باشن، تا دیدگاه تو چی باشه!!!
- یه دانشجوی دکترای شریف که در بهترین شرکت ایران کار میکنه آدم موفق تر و یا بهتریه، یا یه سیکل که داره تو یه کارگاه ریخته گری پای کوره جون میکنه؟ هر دو میتونن موفقتر یا بهتر باشن، تا دیدگاه اونها و تو چی باشه!!!
- مردن پدر اتفاق بدیه یا خوب؟ به خودت بستگی داره، تو چی فکر میکنی؟
- تو فیلم "مرد زندگی" (The Family Man) تصمیم مرده درست بود یا تصمیم زنه (یا به عبارتی، زندگی اشرافی اول مرده درست بود یا زندگی محقر و باصفای زنه)؟ هیچ فرقی نمیکنه، بستگی به خودت داره.
و اگه این رو ادامه بدی، میبینی که همه ی دلایلی که ما خودمون رو با دیگران مقایسه میکنیم، تمام اعتقاداتی که روشون پافشاری میکنیم، تمامی معیارهایی که برای قیاس انسانها، از خودمون درآوردیم، همه و همه اش پوچ و بی معنیه و فقط تصور میکنیم که مهندس بودن، ما رو به جایی رسونده که حق داریم حقوق بیشتری نسبت به یه فراش بگیریم و یا زندگی بهتر و خوش تری نسبت به یه معتاد داشته باشیم. اینها واقعیتهای تلخیه که حاضر نیستیم بپذیریم. و حاضر هم نیستیم از این لاک بیرون بیایم و دنیا رو با عینکی کمرنگ تر تماشا کنیم، شاید زیبایی های بیشتری داشته باشه.

خداحافظ

انرژی

سلام

از نظر من آدم چهار نوع انرژی در اختیار داره که میتونه ازشون استفاده کنه و هر کدوم به درد یه سری از نیازهاش میخوره.انرژیهای پایین تر خیلی تحت تاثیر انرژیهای بالاتر هستند. در مورد اسمهاشون دعوا ندارم. اونها به ترتیب اهمیت اینها هستند:
1- انرژی روحی: اون نوع انرژیه که باعث وجود مواردی مثل اینها در آدم میشه: صبر، عشق، خلاقیت، هنر، اخلاق، ایثار، بخشش و همه ی منش های عمیق انسانی. این دسته از انرژی جانمایه ی انسانیته. کسی که این انرژی رو نداره انسان نیست. یه بازنده است. مقیاس تغییراتش در حد چند ساله. موتور انرژی آدمها در فراز و نشیب های زندگیه. مشکلات اساسی با استفاده از این نوع انرژی حل میشن. پر شدنش هم به اندازه ی خالی شدنش زمان میبره. کارهایی که احتمالا میتونه به پر شدنش کمک کنه به نظرم اینهاست: دستیابی به موفقیت، آرامش مناسب محیط زندگی، رضایت شغلی، روابط عاطفی و زناشویی مناسب، کسب احساس ارزشمند بودن.
2- انرژی ذهنی: در مقابله با مسائل عمده ی روزمره، کنترل رفتار، گفتار و اعمال به کمک آدم میاد. مثلا وقتی میخواهید رژیم بگیرید، وجود این انرژی برای موفقیت در انجام رژیم به کمکتون میاد. اراده شاید نمود عینی این نوع انرژی باشه. تحمل وضعیت های نابه هنجار و مشکلات فقط از طریق این نوع انرژی امکان پذیره. مقیاس تغییراتش در حد چند ماهه. در موفقیت های کوچک به دنبالش باشید. راستی، آدمی که این نوع انرژی رو نداره یه مرده ی متحرکه. در پر شدنش احتمالا این موارد کمک میکنه: تغییر وضعیت های یکنواخت و نامناسب، استراحتهای طولانی و مسافرتهای چند روزه، دریافت تشویق های بزرگ و ایجاد روحیه ی مثبت موندگار مثل سورپریز شدن در شب تولد، انجام کارهای موفقیت آمیز هر چند کوچک،
3- انرژی فکری: مشخصه که نوع انرژییه که برای فکر کردن بهش نیاز داریم. اگه چند وقت با یه مشکل فکری، سروکله بزنید، حس میکنید که تواناییتون در حل مشکل پایین اومده. در واقع انرژی مورد نیاز برای حل مسائل فکری، این نوع انرژیه. آدمهایی که توانایی حل مسئله ی بالایی دارند، ضرفیت این نوع انرژیشون زیاده و سریع پر میشه. مقیاس تغییراتش هم چند هفته است. برای پر شدنش، استراحت های کوتاه، سفرهای کوتاه، تنوع مسائل روزمره مثل پرداختن به کارهای متنوع (به غیر از شغل، هنرهای دستی، تحصیل، نوشتن، کمک در کارهای خونه، ورزش کردن، فیلم دیدن و تلویزیون تماشا کردن)، روابط انسانی و عاطفی مختلف، تفریحات و مهمانیها میتونن کمک شایانی داشته باشند.
4- انرژی جسمی یا فیزیکی: با این نوع انرژی هم که آشنا هستید. همونی که با غذا و خواب بدست میاد و با فعالیت بدنی از دست میره.
مشکلاتی که از سطح بالاتر هستند میتونن انرژیهای سطح پایین تر رو به سرعت نابود کنن و لذات سطح بالاتر هم میتونن به سرعت اونها رو شارژ کنن.

نمیگم که کسی برام دل بسوزونه، دیشب برای اولین بار به این نتیجه رسیدم که تو 5 سال اخیر، انرژی روحی ام شاید 90 درصد پایین تر اومده و بیش از 30 درصدش تو سال گذشته !!!! میترسم که بقیه اش هم از دست بره. تو 18 ماه گذشته انرژی ذهنیم به 40 درصد ممکنش هم نرسیده و همیشه با مقداری زیر این زندگی میکردم و الان هم در پایین ترین سطحش!!! تو 8 هفته ی گذشته با زیر 10 درصد انرژی فکریم زندگی کردم و نتیجه اش این بوده که برنامه ای که در حالت عادی 1 روزه مینوشتم رو تو 10 روز هم نمیتونستم تموم کنم!!!

فقط اگه کسی در مورد پر شدن انرژی روحی و ذهنی میتونه کمکی بهم بکنه، لطف کنه و بهم اطلاع بده. وگرنه اینها همش درد دل بود.

خداحافظ

چرندیات ۲

سلام

1- قطعا عید امسال تهوع آورترین عید تمام عمرم بود.
2- همچنان پروژه ام رو ننوشتم و آزارم میده.
3- فیلم های قشنگی که دیدم هم اینهاست: The Departed و The Black Dahlia
4- امروز برای اولین بار یه حس فوق العاده زیبا داشتم که قبلا تجربه اش نکرده ام. فقط حیف که چند ثانیه بود.!!!!
5- میگن، همه ی مصائب با هم به سر آدم میاد. میترسم که حقیقت داشته باشه.
6- زشتی هیچ چیزی رو نمیشه اثبات کرد ولی بعضی چیزا وقتی به سرت بیاد خودت به زشتیشون اقرار میکنی. قتل، جنگ، خیانت، تعرض، دروغ، عهد شکنی.

خداحافظ

چرندیات ۱

سلام

1- چقدر چیزای به درد نخور و مزخرف تو زندگیم زیاد بود و خبر نداشتم.
2- روز چهارم عید یکی از روزهای موفق این عید به درد نخور بود. چون سه تا فیلم خیلی عالی دیدم. بهترینش که فکر کنم جزء شاهکارها باشه، "غرور و تعصب" بود. فوق العاده بود. واقعا خیلی واقعی و دقیق بود. دومیش فیلم آخر شب تلویزیون بود که اسمشو گذاشته بودند، "کودک". عجیب با موضوع فیلم ارتباط برقرار کردم. مبهوت دقت نویسنده شده بودم. سومیش هم "گواهینامه ی ازدواج" بود که موضوع بسیار مهمی رو میگفت. باید به این توجه کنیم که آیا واقعا برای پذیرفتن کسی به عنوان همسر، آمادگی لازم رو داریم یا نه. اگه بله، بریم دنبالش.
3- پروژه ام رو هنوز ننوشتم و خیلی داره عذابم میده.
4- دارم نه گفتن رو یاد میگیرم.
5- اگه بخوام سوالی بکنم که جوابش بخواد همه ی مشکلاتم رو حل کنه، سوالم اینه: "چرا اوضاع اینقدر بده؟؟؟"
6- اگه مهدی کرشته تو سن 8 سالگی جلوم ظاهر بشه (مثل فیلم کودک)، چه احساسی بهش خواهم داشت و وقتی ازم می پرسه، "خوب در آینده چه اتفاقی پیش میاد؟"، بهش چی میگم؟ شما به خودتون چی میگید؟

خداحافظ