یه آهنگی گوش میدادم (البت بیشتر دکلمه بود)، خوشم اومد که میگفت:
حال ما را اگر نمیدانی، عقربی را دچار آتش کن، این چنین است مرد آبانی
مشکل آدمایی که خوب فیلم بازی میکنن دوتاست:
1- چون خوب فیلم بازی میکنن، اگه مشکلی هم باشه طرف مقابلشون نمیفهمه و هیچ سعی ای هم نمیکنه برای درست کردن چیزی که نمیدونه خراب شده و (چون مقصرن که طرف اشکالش رو نفهمیده) نهایتا چوبش تو سر خودشون خورد میشه.
2- در طول زمان، حالت عادیشون اونقدر از نقابشون فاصله میگیره که اطرافیان نقاب رو (که طبعا قابل تحمل تره) بیشتر باور میکنن و اونوقته که دیگه خودت رو زیر آوار نقابا گم کردی!!
قدیم ها به خودم گفتم که به کسی دل نبند، چون وقتی از دستش بدی بدجوری میخوره تو پر و بالت. هرچقدر دلبستگی بیشتر، خسارت از دست دادن بیشتر!! یادمه ها! یادمه! ولی . . .
خداحافظ
قدیمی تر ها اشتباه می کردی.
با این منطق تو هر چیز خوبی به اندازه خوبیش بده. چون این خوبی فقدان بزرگتری خواهد داشت.
با این منطق آدم مجبوره به پست ترین از هر چیزی راضی یشه.
می تونه خودشو از زیر آوار نقابا پیدا کنه (حداقل فهمیده زیر آوار نقابا ست. پس.. راه دوری نرفته).
همین طور که آروم آروم خودش رو پیدا می کنه، نقابا هم تدریجی از بین میرن (تحمل یه دفعه کشیدن نقابا واسش پیش نمیاد).
سلام
راست باز و پاک باز و امیر باش
راحت دل ببند، مثل یه مرد. اگه یه روزی قرار شد از دست دادن در کار باشه هم آسون نه اما حریف دلت باش و دل بکن. بازم مثل یه مرد.
به نظرم آدمی که از دل بستن بترسه زندگیش معنی نداره فقط باید صبر از دست دادن رو تو خودمون تقویت کنیم. به خاطر همینه که همیشه میگم خدایا اگه نعمتی میدی شکر نعمتش رو هم بده و اگه مصیبتی میدی صبرش رو هم بده.
نعمت بدون شکر و مصیبت بدون صبر جفتشون بلا و مصیبت هستن.
اوه اوه جعفر آبانیه!