دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

...بختی

سلام

 

یه احساس منحوسی بهم میگه روزگار بدبختی هام دوباره شروع شده. آخه میدونید خوشبختی فاصله ی بین دو تا بدبختیه. من خوشبختی ای نفهمیدم؛ ولی همین که بدبختیم شروع بشه معلومه که قبلش تو خوشبختی بودم و خودم خبر نداشتم.

 

خداحافظ

نظرات 4 + ارسال نظر
امید نیک دوشنبه 12 مهر 1389 ساعت 11:41 http://alef-mim-roshan.blogsky.com/

اگه بدبختی یعنی ترک چیزگشادی و کمی تفکر و تحرک
بدبختی ات مستدام باد.
قربان تو
حسن تیغ تیز

مریم جمعه 16 مهر 1389 ساعت 22:33

چه جالب تازگی بود داشتم فکر میکردم تعریف خوشبختی یعنی نبود بدبختی......زیاد بهش فکر نکن...انقدر انرژی می فرستی که اگه قرار نیست بدبختی سرت بیادم ، دلش نیاد با اینهمه صدا زدنت یک سری بهت نزنه...ولش کن انقدر تحلیل نکن چه واقعه ایی از بدبختیته یا از خوشبختیت!!!

galatea چهارشنبه 21 مهر 1389 ساعت 12:43

حالا خوبه خوشبختی و بدبختی شما یه نظم و ترتیبی داره ... مال من که باهم اتفاق می افته ... در اوج خوشبختی فکر می کنی بدبختی.. D:

دلتنگی شنبه 8 آبان 1389 ساعت 14:04 http://shabyalda.blogfa.com

زمانی طولانیست

که روشنایی را احساس نکرده ام

لایه ای از تاریکی نگاهم را پوشانده

و مرا در میان ظلمات رهاساخته است

روز من بی تابش خورشید آغاز میگردد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد