پ.د. پروژه ی پایانی ام تموم شد و از شرش خلاص شدم. از الان هم دارم برای شر دکترا فکر میکنم. کی و کجاش رو نمیدونم ولی به نظرم میاد که لازم دارم.
سلام
دقت کردید که از یکی دو ماه پیش یک تلاش گسترده از سوی حکومت (به همراه حوزه) در ایران شروع شده که باید بیحجابی و بدحجابی در ایران حذف بشه. اوایل فکر میکردم این کارا برای گول زدن مردم و گرم کردن سر ملت به یه موضوع حاشیهای و پرت کردن حواس از اصل موضوع (که همون انتخابات و دموکراسی خواهی ملته) داره انجام میشه. ولی بیشتر که فکر کردم دیدم، موقعی میخوان یک مستمسک رو برای برهم زدن تمرکز ملت استفاده کنن، اولا یه چند روزی علم میکنن و بعدش ولش میکنن. دوم معمولا چیز بی ربطی که مشکل واقعی نیست رو مطرح میکنن. سوم حکومت هزینهی زیادی در طرح کردن مسائل حاشیهای نمیکنه.
به هرحال به نظرم رسید که این مبارزه با بدحجابی پروژهی بعدی حکومت برای اسلامی کردن ایرانه. یعنی واقعا میخوان بعد از پروژهی یکدست کردن اعضای هیئت حاکم، و پروژهی تسلط بر منابع مالی و اقتصادی، پروژهی اسلامی کردن ظاهر اجتماعی رو در پیش بگیرن.
خوب چند تا موضوع رو میخوام در این مورد بگم.
· چیزی که خیلی مشخصه اینه که در پروژههای قبلی کافی بود مردم رو در بی اطلاعی نگه دارن و کاراشون رو بکنن. چون با عدهی محدودی سروکار داشتن. ولی اینبار با متن مردم سروکار دارن.
· تغییر در اقتصاد، سیاست و این مسائل در زمان نهچندان زیاد ممکنه، ولی در فرهنگ غیر ممکنه. نتیجهی تلاش برای تغییر آنی در فرهنگ آشوبه. مخالفت علنیه.
· هیچ جامعهای از همون راهی که رفته عقبگرد نمیکنه. ما به همون حجاب اجباری که در زمان هاشمی بود برنخواهیم گشت. برید یه راه دیگه رو امتحان کنید.
· سیاست هیئت حاکم (مشت محکم) گویا بدون توفیق در جبههی قبلی (گذر از فتنهی بعد از انتخابات) هم قراره اجرا بشه. لشکری که در جنگ در یه منطقهای مبارزه کنه و با پراکنده شدن نیروهای مبارز (که چریک و گروه نامنظم هستن) بند و بساطش رو برای حمله به منطقهی بعدی بر داره ببره، از دوطرف قیچی میشه. کورخوندید اگه فکر کردید فتنهی انتخابات تموم شد. تازه شروع شده. هنوز یه سال نشده از زخمی که بر غیرت و پیکرهی یک ملت وارد کردید. وایسید جوابتون رو بگیرید.
· 4 سال ضرب و زوری که دولت اول محمود از طریق گشت ارشاد و حراست و کمیتهی انضباطی و اینجور چیزا با ملت برخورد کرد اوضاع رو تغییری نداد. حالا که مردم فهمیدن میتونن به بیعدالتی اعتراض کنن میخواید بهزور سرشون چادر بکشید.
خوشحالم که حکومت این پروژه رو شروع کرده. چون این باتلاقیه که هیچکسی ازش سالم بیرون نمیاد. رضاخان در بین مردم منفور شد وقتی که چادر رو از سر زنان کشید. آتاتورک به زور زنان رو بی حجاب کرد ولی کمتر از 100 سال عموم مردم در ترکیه محجبهاند. شکست حکومت حتی در یک جبههی کوچیک هم به فروپاشیاش کمک میکنه، اینکه یه پروژهی بزرگه.
این بخش هم نظر من در مورد حجابه.
مطابق دموکراسی، هر کسی تاجایی که به زندگی کسی خسارت مستقیمی وارد نکنه، حق داره هر طور میخواد زندگی کنه و معیار نهایی هم قانونه. من هم میگم هر کس هر طور که میخواد لباس بپوشه. حتی اگه دوست داره لخت بیاد بیرون هم با خودشه. ولی نتایج انتخابش رو هم بپذیره.
ولی از بعد دینیاش: در قرآن میگه به زنان مومن بگو خود را از نامحرمان بپوشانند (سورهی نور). و در جایی دیگه میگه به زنان مومن بگو چادری (یا روسری بلند) بر سر بیاندازند که اینکار نزدیکتر است به این که به خوبی شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند (سوره احزاب، آیه 59). تقریبا هرجایی که دلیلی برای حجاب داشتن میاره از جنس تکلیفی نیست. ازجمله آیات 27 تا 31 سورهی نور. میخوام بگم دلیل حجاب فقط بحث اخلاقی و اجتماعیه. هرچند دستور بودنش دستور هست. اینه که من رو در مورد حدود حجاب به این می رسونه که : حجاب تا اونجایی لازمه که عرف جامعه اون خانم یا آقا رو به عنوان بدکاره نشناسه. پس اگر در اروپا عموم مردم بدون روسری بیرون میرن، یک مسلمان هم میتونه بدون روسری بیرون بره. اگه کنار دریا عموم مردم با بیکینی زیر آفتاب خوابیدن، خانم مسلمان هم میتونه با بیکینی بره. و البته اگه در عربستان زندگی میکرد حتما باید پوشیه هم بزنه. پس در کل نباید عرف اخلاقی فضا رو زیر پا بگذاره.
خداحافظ
سلام
راجه به پست دوست دخترت باید بگم که هیچ کی اونی نیست که میبینی
همه متظاهرن
چون اگه تظاهر نکنی نمیشه بیشتر مواقع به زندگیت ادامه بدی
خودمم خیلی بدم میاد از تظاهر
در حد تنفر
اما بعضی مواقع باید خیلی خر باشی که تظاهر نکنی
آره دیگه
اما راجع به این پست باید بگم که چی بگم؟!؟
اولایی که وبلاگ زدم همچین پستی گذاشتم منم!
اما نمیدونم چی میخواد بشه دیگه؟!؟!
من فکر میکنم این مسأله دو جنبهی دیگه هم داره. یکیش نزدیک کردن حوزه به حکومت و راضی نگه داشتنشون. چون بعد از اتفاقاتی که توی یه سال گذشته افتاده شکاف آشکاری بین حوزه و حکومت افتاده. روزی نیست که علمای حوزوی لااقل از بیکاری و گرونی توی روزنامهها نگن. مسایل سیاسی که به کنار. از طرفی هم از اونجا که همیشه برای یه عقیدهی تهاجمی نیاز به دشمن وجود داره - مث امریکا و ... - دورهی ما هم داره میره به سمت دشمنیابی. و باید نیروهای نظامی در دوران رکود تغذیه بشن. برای همین هم با تقویت نظامی، گسترش مسؤلیتها، تجهیز بیشتر، کنترلی کردن حریمها جامعه به سمت نظامیگری میره. این اتفاق توی امریکا هم هست. در ژاپن هم در سالهای جنگ جهانی دوم، یعنی دورهی مدرنیزاسیون و اشغال کره قبل از جنگ هم افتاد. هر رکود تورمیای باعث رشد تجهیز نظامی میشه.
نمیخوام دوباره ناراحتت کنم و یاد مسائل ۱ ساله گذشته بندازمت، ولی مطلب جالبیه؛ به خوندنش میارزه
http://behnoud-blog.blogspot.com/2010/06/blog-post_07.html