دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

وحشت

سلام

زمزمه:
.... از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت....

خداحافظ
نظرات 3 + ارسال نظر
سمته دلان... دوشنبه 29 بهمن 1386 ساعت 13:23

بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد
گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود

گل مر چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 14:36 http://golmarjoon.blogfa.com

یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت.

پایان شب سیه سپسد است

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 اسفند 1386 ساعت 09:37

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت...

شب تنهاییم در دست جان بود
خدایش لطف های بی کران کرد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد