دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

خوب بودن

پیش از دستور:

راستش اوایل فکر میکردم آدمایی که میان اینجا رو میخونن احتمالا باید بفهمن من چی میگم. به همین خاطر خیلی هیجان داشتم. تا اینکه چند وقتیه به این نتیجه رسیدم که آدمایی که میان می خونن و نظر میدن دنبال چیزی میان. از خوندنشون و نظر دادنشون مقصودی دارن. با پیش فرض میخونن و برای خودشون نظر میدن. نه برای من. نه برای دیگران. به قول دکتر توی "ماشینها" :

قهرمان آخرین باری که به غیر خودت فکر کردی کی بود. یه موردشو بگو تا همه ی حرفامو در موردت پس بگیرم.

فکر کنم منم باید به خودم و بقیه بگم، قهرمان آخرین باری که به غیر خودت فکر کردی کی بود.

احتمالا  از این به بعد اینجا کمتر بنویسم. سعی میکنم برای دل خودم بنویسم. احتمال هم داره که تو پست هام بهتون اجازه ی نظر دادن ندم.

سلام

به خودم میگم: "خوب باش به خاطر خوب بودن خوبی"

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد

                                                    سعادت آن کسی دارد که از تنها بپرهیزد

خداحافظ

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
فریاد خاموش دوشنبه 5 شهریور 1386 ساعت 12:23 http://kochik.blogfa.com

چرا توقع داری همه فکر تو رو بخونن؟
مولا نا میگه :
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

داداش خوب هر چی مینویسی که واضح نیست.
از هر حرف هزاران برداشت می شه کرد.

در ضمن طرز نوشتنت (حرف زدنت درست نیست)
این که بقسه میان نظر می دن از لطف تو نیست که میزاری اونا نظر بدن.
از احترام و دوستی هست که بین تو و اونا هست.

مواظب خودت باش.
یا حق

[ بدون نام ] دوشنبه 5 شهریور 1386 ساعت 17:34

آخییییییییییی تو رو هیششششکیییییییی نمیتونه درک کنه.
الهی ,نازی...
حیوونکی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد