پیش از دستور: بنا به درخواست های مکرر خوانندگان وبلاگ می نویسیم.
پیش از دستور 2: قبلا یه جور دیگه گفتم، بازم میگم؛ همهی اتفاقای مهم از یه شب مهم شروع میشه!!
سلام
چقدر خوبه وقتی دیوار سکوت بینتون میشکنه، میفهمی پشت این دیوار هیولایی نبوده وکلی درک متقابل هست.
چقدر خوبه وقتی نمیدونی یه شونه برای گریه میخوای یا یه کیسه بوکس برای بیرون ریختن خشمت، یکی هست که تلاششو (به روش خودش) میکنه تو رو از این وضع دربیاره.
چقدر خوبه وقتی آدمایی هم دور و برت داری که نیاز نیست هر موضوع کوچیکی رو چندین بار توضیح بدی که بفهمن. خودشون فهمیده هستن.
چقدر خوبه وقتی پس از مدتی غمگین بودن، یه اتفاقی میوفته و مدتی طولانی بدون اینکه بدونی و بخوای، خنده رو لبت نشسته و بلند نمیشه.
چقدر خوبه وقتی بدجوری گیر کردی، تو زندگی فرصتی پیش میاد که همه چیزو بذاری کنار و از نو شروع کنی.
چقدر خوبه وقتی خاله زنک بازیت گل میکنه، کسایی هم دور و برت باشن که همکاری کنن
چقدر خوبه وقتی یه راهی رو اشتباه رفتی، میفهمی اتفاقا خدا تهش دوربرگردون گذاشته!
چقدر خوبه وقتی نمیخوای کسی چیزی بدونه، نقاب هست برای زدن به چهره.
چقدر خوبه وقتی با دلت آشتی میکنی، بهت راه رو نشون میده. هرچند هیچ وقت مطمئن نمیشی که درست میگه یا نه، ولی مهم اینه که یه چیزی میگه و تو اون چیزی که میگه رو دوست داری.
چقدر خوبه وقتی حرف دو پهلو میزنی، هرکی به زعم خودش بهت طعنه میزنه و تو توی دلت به همش میخندی
چقدر خوبه وقتی از یکی خبر نداری ییهو به یادش میوفتی و براش ایمیل میزنی، اونم درجا بهت زنگ میزنه و دلتنگیت برطرف میشه
چقدر خوبه وقتی کلی نگرانی داری، یه روز صبح پا میشی و احساس خوش شب قبل رو به همراه خودت حس میکنی.
خداحافظ