دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

سرنوشت گربه

پیش از دستور
این مطلب صرفا متعلق به خودمه. با اینکه مدل سازی نیست ولی هیچ کس نه می دونه و نه میفهمه که در مورد چیه و همینطور تعبیرشو هم نمیدونه. پس اگه نظر دادید، سعی نکنید از ماوراء حدس بزنید که جریان به چی مربوطه.

سلام

اولش یه روز زخمی و نالان اومد سر راهم. پاش شکسته بود. گربهو میگم. بهش توجه زیادی نکردم. همین جوری راهمو کشیدمو رفتم. هی هر روز میومد سر راهم. هر روز یه جاش شکسته یا زخمی بود. تا اینکه باور کردم به من مربوط میشه. اینکه تو این همه آدم، فقط من هفته ای چند بار گربه ی زخمی می بینم. بالاخره باید معنی داشته باشه.
خوب، قبول کردم که داره به من اشاره میکنه. جدیش گرفتم. دنبالش رفتم. اگه یه چند روز پیداش نمیشد برام معنی داشت. اگرم زود زود میدیدمش هم معنی خاصی داشت.
بعد میدیدمش که جلوم قر و قمضه میاد. خودشو برام لوس میکنه. چند تایی میریزن سرم و باهاشون بازی میکنم. بعدشم که بازیشون تموم شد، میزارن میرن. منم دلبستگی نداشتم که ناراحت بشم. فقط متعجب بودم.
دیگه تو همه جا میدیدمش. اکثر اوقات باهاش برخورد میکردم. بعد از مدتی دیگه اون اهمیت اولش رو برام از دست داده بود. یه موجودی بود مثل بقیه، دیگه توجهمو جلب نمیکرد. گاهی یادش میافتادم. ولی خیلی هم سرنوشتش برام اهمیتی نداشت.
مدتها همینجوری گذشت. دیگه این اواخر حتی هفته به هفته و ماه به ماه هم یادش نمیافتادم. گذشت و گذشت. گویا زندگیش برای خودش هم حال و هوایی نداشت. تا اینکه امروز بازم برام مهم شد.
امروز جسد مرده اش، درحالی که چشاش از حدقه زده بود بیرون دیدم. حالم گرفته شد. خیلی زیاد. کلی براش دلم سوخت. به خودم خرده نمیگیرم که چرا بهش بی توجهی کردم. چون بالاخره فقط یه گربه اس دیگه. این مرد، یکی دیگه. گربه که تموم نشده. ضمنا قرار بود فقط بهم اشاره کنه. گو اینکه تو این مدت اصلا از این اشاره چیزی دستگیرم نشد، ولی در هر صورت از این به بعد اشارات گربه ای هم تموم شده.
امیدوارم این اختتام به معنی ناامیدی از دریافت اشارات نباشه. وگرنه.....
متاسفم. خیلی زیاد.

خداحافظ

برای من و تو

سلام

به من و تو میگه، به خود خودمون. بیخودی نگیم، من که ....:

اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون.
یعنی:
آیا مردم را به خوبی امر می کنید و خود را فراموش می نمایید، در حالی که کتاب (قرآن) را می خوانید، آیا تعقل نمی کنید؟؟؟؟؟

حالا دیگه چه بهونه ی دیگه ای تو آستین داریم؟؟

خداحافظ

یه درد دل (حس بی حسی)

سلام

دوستت ندارم.
ازت بدم نمیاد.
ازت نمی ترسم.
بهت عادت ندارم.
نمی خوامت.
حست نمی کنم.
عاشقت نیستم.
ازت متنفر نیستم.
کمکت نمی کنم.
ازت کمک نمی خوام.
حرصم رو در نمیاری.
بهم بدی نکردی.
لطفی هم در حقم نکردی.
مجبورم نکردی.
مجبورت نمی کنم.
باهات زندگی نمی کنم.
بدون تو هم زندگی نمی کنم.
صمیمیتی باهات ندارم.
آشنائیتی هم ندارم.
باهات غریبه هم نیستم.

فقط و فقط و فقط هیچ حسی نسبت بهت ندارم. برام یه چیز معمولی هستی. اینا رو دارم میگم که نگی نگفتی. اگه میخوای بزنی بزن، فقط تو رو خدا زودتر بزن که ازت متنفر شم. از دست عصبانی شم. اگه هم میخوای ببوسی هم ببوس، فقط توروخدا زودتر که عاشقت باشم. وابسته ات باشم.

خداحافظ

خوبی

سلام

خوبی چیه؟
خوبی، فوران احساس درونی خوب بودنه، که وقتی که این احساس تمام وجودت رو گرفت میتونی به بقیه هدیه اش کنی. وقتی درونت مالامال از خوبی نباشه، نمیتونی خوبی خالص و بی شائبه ای رو به کسی اهدا کنی.
پس اول به خودت خوبی کن و بذار تک تک سلول های بدنت، خوب بودن رو تجربه کنه. تا تشنگی خوبی دیدن خودت رو سیراب نکنی، نمی تونی کمبود خوبی رو برای کسی دیگه جبران کنی.
کلمات قاصرند از رساندن اون معنایی که من میخوام بگم. پس شما به لطف خودتون با تمرکز بر روی این جملات منظور من رو استخراج کنید.

خداحافظ

امید

سلام

آدمی که امید نداره، تو زندگیش چی داره؟؟؟؟
(به نظر من امید و آرزو تصورات دوری هستند که ما دلمون رو خوش کردیم که بهشون میرسیم. مثل میلیاردر شدن!!! خوب همه که نمی شن ولی این طور هم نیست که دلیل بدیهی برای نرسیدن بهش وجود داشته باشه)

خداحافظ

حس بد

سلام

1- چه حس بدیه که ببینی جلو روت بهت دروغ بگن و برات ظاهر سازی کنن و بعدش هم محترمانه پیش خودشون فکر کنن که: "ما که تلاشمون رو کردیم، اگه نشده که تقصیر ما نیست. و ...."
اون وقت هر چی فکر کنی چیزی گیر نیاری که بهش بگی، چراکه معذوری!!!!

2- از امروز سخت گیرتر و بی توجه تر میشم!!!! دنیا بهم نشون میده که باید بیرحم بود تا راحت زندگی کرد.

خداحافظ

فیلم و زندگی من

پیش از دستور:
اول بگم که ننوشتن من هیچ ربطی به ننوشتن بقیه دوستام نداره. من چون وقت نداشتم ننوشتم. کلی مطلب هم به نظرم رسیده بود که بنویسم ولی وقت نشد. حتی متن این دفعه رو هم چند وقت پیش نوشتم ولی وقت تایپ نداشتم.
دوم اینکه خدا رو شکر امتحانام تموم شد. البت چه تموم شدنی!!!! از اونی که انتظار داشتم بدتر بود. اگه شانس بیارم درسی رو نمی افتم.
سوم اینکه دارم به این شعر از حافظ کم کم ایمان میارم و که :
حدیث مطرب و می گوی و راز دهر کمتر جوی ----- که کس نگشود و نگشاید، به حکمت این معما را
(از محمدرضا به خاطر اینکه این شعر رو بهم هدیه کرد، ممنونم)

سلام

امروز میخوام در مورد فیلم ها بنویسم. اصلا هم بحث خوبی و بدی و مسائل تحلیل فیلم و نقد و این جور چیزا هم نداریم. دوست دارم از فیلمایی که دوست دارم براتون بنویسم. شاید یه کم زیاد باشه ولی خوب ببخشید دیگه:

شاهکارها:
مسیر سبز (Green Mile):
تا به حال فیلمی به تاثیر گذاری مسیر سبز ندیدم. تقریبا هیچ چیزش نیست که بتونم پیشنهادی برای بهتر شدنش بدم. بازی بازیگرانش فوق العاده است. در نوع خودش بهترینه. به خصوص شخصیت جان کافی که مثل "قهوه اس فقط یه جور دیگه هجی میشه" فوق العاده زیبا و تاثیرگذاره. تا به حال هر سه دفعه ای که دیدمش گریه ام رو در آورده (تقریبا هیچ فیلم دیگه ای اینطور غمگینم نمی کنه).
تام هنکس هم که کلا بازیگر خیلی عالیه ولی تو این فیلم یکی از شاهکاراشو به نمایش گذاشته.
آقای جینگلس هم کاملا تو ذهنم مونده.

مولن روژ (Moulin Rouge):
این فیلم به خلاف خیلی ها، برای من یه فیلم قشنگ و الهام بخشه. دو سه دفعه دیدمش ولی هر دفعه تمام دیالوگ هاشو دقیق از اول تا آخر میخونم. هیچ چیز خاص و برتری نداره ولی روحش با ندای درون من همنواست. به همین دلیل خیلی دوستش دارم.

شهر فرشتگان (City Of Angles):
نقش اول این فیلم، بازیگر محبوب منه. مثل مولن روژ یه احساس خاص در درونم ایجاد میکنه که باعث میشه حس خوبی نسبت بهش داشته باشم. وگرنه هیچ چیز خاصی نداره. البت داستانش از همه چیزش بیشتر منو جذب میکنه ولی نه جلوه های ویژه، نه هیجان، نه موضوع و نه هیچ چیز دیگه نداره. فقط زیباست.

مادر:
مادر تنها فیلم ایرانیه که اونقدر خوب و قوی هست که تو ذهنم به عنوان یه شاهکار می شناسمش. مرحوم علی حاتمی تو ساخت این فیلم فوق العاده بود. بازیگرانش هم عالی بودن (مرحومه رقیه چهره آزاد، اکبر عبدی، محمد علی کشاورز و ...)

فیلم‌های بسیار خوب:
اینا فیلم هایی هستند که فقط یه ذره از شاهکارها کمتر می دونمشون. وگرنه خیلی عالی اند:
1- رهایی از شاوشنگ (Shawshang Redemption)- ساخت فوق العاده ای داره. بازیگریش هم خوبه.
2- گناه اصلی (Original Sin)- موضوعش به نظر خیلی خاص و گیراست.
3- افسانه‌ی پاییزی (Legend Of The Fall)- داستان فوق العاده قوی داره.
4- آخرین سامورایی (The Last Samurai)- داستان و بازیگری بسیار قوی داره.
5- زندگی زیباست (Life Is Beautiful)- موضوع بسیار جذاب و قشنگی داره. بازیگری و داستان نویسیش اونقدرها قابل توجه نیست.
6- کنستانتین (Constantine)- من اینجوریم دیگه. بعضی چیزای مزخرفم دوست دارم.
دوتا فیلم هم هست که جدیدا دیدم و هنوز نظر قطعی بهشون پیدا نکردم. ولی اونقدر خوب بودن که به نظرم تو این دسته هستند.
7- قدم زدن در ابرها (Walk In The Clouds)- موضوع جذاب و قشنگی داره.
8- آسمان وانیلی (Vanilla Sky)- در موردش شنیده بودم ولی وقتی دیدم کاملا تحت تاثیر قرار گرفتم. توضیحا بگم که فیلم Eternal sunshine of the spotless mind که بچه ها (ازجمله بابک) خیلی خوششون اومده بود، یه کپی برداری بچه گانه از این فیلمه.

فیلم های خوب و مهم:
این فیلم ها با اینکه شاهکار نیستند ولی در حد قابل قبول وبالایی، زیبا یا مورد توجه (البت برای من) هستند. شاید تو این دسته فیلم هایی از نظرم جا مونده باشد.
1- کلوپ مبارزه (Fight Club)
2- سه گانه ی ماتریکس(The Matrix)
3- هفت (Seven)
4- شجاع دل (Brave hart)
5- پیشنهاد بیشرمانه (Indecent Proposal)
6- داستان عشق (Love Story)
7- تایتانیک (Titanic)- توضیحا بگم که تایتانیک رو من چند هفته پیش دیدم و واقعا قبول دارم که زمان خودش یه شاهکار بوده.
8- گلادیاتور (Gladiator)
9- 50 قرار اول (50 First Dates)
10- سوار بی سر (Sleepy Hollow)

راستی سیم خاردار طلایی هم به این فیلم ها میرسه (فیلم هایی که به نظرم به اندازه ای که ازشون تعریف میشه مهم نیستند):
1- هری پاتر (Harry Potter)
2- سه گانه ی پدر خوانده (God Father)
3- ماهی بزرگ (Big Fish)
4- مترو (Metro)

بازیگران محبوب من عبارتند از:
بازیگر اول مرد خارجی: نیکلاس کیج (Nicolas Cage)
بازیگر اول زن خارجی: کرستن دانست (Kirsten Dunst)
بازیگر اول مرد ایرانی: استاد عزت الله انتظامی
بازیگران اول زن ایرانی: آزیتا حاجیان- کتایون ریاحی- لعیا زنگنه

سبک فیلم مورد علاقه‌ی من:
تراژدی، احساسی

کارتون مورد علاقه‌ی من:
گربه سگ

بازی

سلام

این دنیا همش یه بازیه. ولی اگه بعد از تموم شدنش یه بازیه دیگه باشه چی؟!!!
یعنی حق دارم بازی نکنم؟!!!

خداحافظ

خانه ی تمیز

سلام

تنها راه داشتن خونه ی تمیز، تمیز نگه داشتن خونست.
دنبال راه در رو نگرد.

خداحافظ

هفت عادت مردمان موثر

پیش از دستور
مطلبی که اینجا میذارم، نظریه که تو وبلاگ مریم گذاشته بودم. ولی اونقدر برام مهم بود که بعد از اینکه اونجا گذاشتمش، دلم نیومد تو وبلاگم نیارمش. با عرض معذرت از مریم خانم مطلب رو دوباره اینجا مینویسم.

سلام

یه کتاب فوق العاده رو دیشب تموم کردم. میخواستم توصیه ی اکید داشته باشم که بخونینش و دیگر اینکه بعد از شازده کوچولو این دومین کتابیه که من میگم هر آدمی باید یکی از اونو تو کتابخونه اش داشته باشه.
اسم کتاب : "هفت عادت مردمان موثر"
نویسنده : "استفان کاوی" مشاور مدیریت شرکت آی بی ام و 500 شرکت دیگه اس
مترجم : "گیتی خوشدل"
انتشارات : "نشر پیکان"
موضوع کتاب در مورد 7 عادت است که همه ی آدمها موفق دارند و مهمتر از اون این عادات برای زندگی سالم و خوب بسیار مهم هستند. این کتاب سعی نمی کنه چیز جدیدی بگه ولی سعی میکنه چیزا رو به شیوه ای جدید بگه. تفکر نویسنده بسیار پایه ای هست و به همین دلیل کاملا عقلایی و منطقی موارد رو مطرح کرده.
راستی هفت عادتی که گفته اینهاست:
1- عامل باشید
2- ذهنا از پایان آغاز کنید
3- نخست امور نخست را قرار دهید
4- برنده/برنده بیاندیشید
5- اول فهمیدن و سپس فهماندن
6- سینرژی
7- اره خود را تیز کنید
سه عادت اول مربوط به عادات شخصی و منش است و سه عادت دوم هم عادات اجتماعی و ارتباطی . عادت آخر هم بازسازی دوباره را شامل میشود.
کتاب به زبان خودمانی نوشته شده و کاملا مشهود است که نویسنده این موضوعات را کاملا اجرایی کرده و خودش سردمدار اجرای این تفکرات است.
زیاد گفتم ببخشید ولی واقعا این کتاب مهم و تاثیر گذاره.

خداحافظ