دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

بعد از غیبت کبری

سلام

نه اینکه فکر کنید تا حالا حرفی نداشتم که بزنم ها!! نه. موضوع اینه که وقتی ندارم که کلی حرفی که دارم رو تایپ کنم و آپلود کنم. و درواقع برای خودم متاسفم که اینهمه فکر رو تا حالا «تو جوب ریختم.»
بعد از ازدواج عملا تنها وقتی که دارم، از سرکار تا خونه و از خونه تا سرکاره و معمولا برگشت با همکاران هستم که اگه با ماشین برم صرف فکر کردن میشه و اگه با مترو باشم، صرف کتاب خوندن.
از اونجایی که دارم لیسانس دومم رو میخونم کتابهام هم بیشتر حول درسهامه ولی تو سال گذشته یک کتاب بسیار مهم خوندم به نام «چرا عقب مانده ایم» اثر دکتر علی محمد ایزدی که توصیه میکنم هر کسی یه دونه اش رو بخره و بخونه!!
یه توصیه‌ی زیبا (و بالطبع مفید) هست که میگه: در طول یکسال، حداقل دوجا بروید که تا به حال نرفته اید و حداقل دو تا چیز جدید رو امتحان کنید که تا به حال تجربه ای نکردید و دوتا غذای جدید بخورید و دوتا موسیقی جدید گوش بدید و با دوتا آدم جدید عیاق بشید. اینجوری همیشه درحال کشف چیزهای جدید باقی خواهید ماند.
من همیشه سعی میکنم این توصیه رو اجرا کنم، هرچند ممکنه همشون کامل نشن. تو سال گذشته یه دوست قابل اطمینان و به درد بخور پیدا کردم (به نام علی که برای خودمم عجیبه که چقدر سریع باهاش عیاق شدم) و به واسطه ی این دوستم چند ساعت یه سگ خوشگل رو نگهداری کردم و تجربه‌ی عالی بود. تو مسافرت عید هم طوفان شن رو تجربه کردم. هتل بام رامسر جای جدید دیگه ای بود که خیلی فوق العاده بود و به خصوص به زوج‌ها توصیه میکنم که حتما یکبار در دوران دوتایی (نه سه تایی و چهارتایی!!) به این هتل بروند.

خدانگهدار
نظرات 4 + ارسال نظر
مریم چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 ساعت 15:00 http://thornbirds.blogsky.com

چه عالی که درس میخونی باز.... این بار سراغ چی رفتی مهدی؟

خیلی خوبه... به نظرم ازدواج واقعا زندگی رو متحول میکنه به خصوص واسه امثال ماها که درونگرا تر و حد و مرز داریم.... خوبه به نظرم خیلی متحول شدی... از این بابت خوشحالم واست.

مهدی شنبه 2 خرداد 1394 ساعت 12:29

ممنون.
من دارم حقوق میخونم. لیسانس پیام نور تهران جنوب.
ازدواج صحیح قطعا بهترین اتفاق هر زندگیه. و ازدواج هم مهمترین تصمیم (البته نه چندان تحت کنترل و مشخص) زندگیه.

مریم جمعه 8 خرداد 1394 ساعت 13:22 http://thornbirds.blogsky.com


پس همرشته شدی با خانوم بچه هاااا.... :))

چه خوب چه عالی... به نظرم دقیقا میخوره بهت وکیل پایه یک بشی.....استدلال و منطق بهت خیلی کمک میکنه....

ولی خودمونیما اونوقت هیچ ربطی ندارن کار فعلیت و تحصیلت....
میخوای بعدا تو هر دوش شاغل باشی؟!

راستش من هیچوقت نتونستم تعریف درستی از ازدواج صحیح پیدا کنم......
چون ماها آدمهای نتیجه گراییم... همیشه وقتی دو نفر با هم موندن گفتیم ازدواج صحیح... وقتی جدا شدن گفتیم ازدواج ناصحیح.....چه بسا کسایی که با هم موندن چون چاره دیگه نداشتن و حق انتخابی.......
نمیدونم تعریف ازدواج صحیح چیه! واقعیت فکر کنم فراتر از اینها باشه که بتونیم واسش الگو در بیاریم.... شاید!

مهدی شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 16:11

دارم دنبال یه چیزی بین IT و حقوق میگردم. چیزی که الان وجود نداره و بهش در کشورهای دیگه میگن حقوق فناوری اطلاعات. تو ایران هم نیاز بهش داره به وجود میاد و کم کم این رشته تشکیل میشه. البته تا اون موقع حقوق مالکیت فکری و مالکیت معنوی یه چیز تقریبا مناسبه برای هدف میانی.
عنوان ازدواج صحیح رو از داخل ارتباط گفتم نه از خارج اون. یعنی من در مورد ازدواج خودم میتونم بگم صحیح بوده یا خیر. هر کس دیگه ای هم در مورد خودش میتونه بگه. ولی به هر حال ازدواج صحیح بهترین اتفاق زندگیه. مهم نیست من و دیگران چی فکر میکنن. مهم واقعیته که ماها هرکدوم یه جوری نگاهش میکنیم. و بالاخره یه ازدواجی هست که صحیح باشه، اون مهمترین اتفاق اون دوتا زندگیه.
مهم بودنش در اثریه که در عاملین بهش میذاره. در من که گذاشته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد