دیشب یاد یه حکایتی افتادم که میگفت فرض کنید قرار بود روی سنگ قبرتون تعداد روزهای سن تون رو ننویسن و به جاش روزهایی که زندگی کردید (ونه فقط زنده بودید) رو بنویسن. اونوقت برای شما چقدر مینوشتن؟
اون موقع که این حکایت رو شنیدم فقط متوجهش شدم و دیشب درکش کردم. آخه هیچ وقت تو زندگیم اینقدر که دیروز زندگی کردم، احساس زندگی کردن نداشتم!! یه روز بود، کوتاه بود، ولی به لطف تو زندگی کردنی (!!) بود. لذت بردنی بود.
ممنونم که هستی و بهم زندگی میدی.