سلام
از اونجایی که نوجوان های تو این مملکت کسی نیست که بهشون راه ورسم عشق و عاشق رو یاد بده، بنده امروز تصمیم گرفتم این مهم رو انجام بدم، شاید که در سالهای آتی راهگشای جوانان این مرز و بوم باشد.
ما به اسم نوجوان ها میگیم ولی اینها اصولی هستن که برخی از بزرگسالان هم هنوز اونها رو نمیفهمن و عمل نمیکنن
تذکر: بنده تجربه ی عشق و عاشقیم به اندازه ی دیگر دوستان نیست ولی تا دلتون بخواد مطالعه کردم و مشاوره دادم.
اینها مهمترین نکاتی هستن که به نظر بنده میاد. در تکمیلش کمک کنید خوشحال میشم:
· نکتهی یک:درست انتخاب کنید.
هر گروگوری که جلوتون سبز شد رو انتخاب نکنید! ارزش شما بیشتر از خیلی از انتخابهاییه که دارید. پس هول نکنید و به خودتون فرصت بدید تا یه گزینه ی خوب پیدا کنید.
· نکتهی دو: دست دست نکنید.
اگه گزینه ی خوبی پیدا شد به بهانه ی گزینه های خوب آینده اون رو به تاخیر نندازید. یه گزینه ی خوب نقد بهتر از هزاران گزینه ی عالیه نسیه است!
· نکتهی سه: طرف رو خیلی دست بالا نگیرید.
علی الخصوص اگه اولین تجربه تون هست اونو خدای انتخابها در نظر نگیرید. در کوتاه زمانی پس از شکست عشقیتون (که اجتناب ناپذیره) متوجه میشید طرف اونقدرها هم آش دهن سوزی نبوده!
· نکتهی چهار: خودتون رو خیلی دست بالا نگیرید.
فکر نکنید از دماغ فیل افتادید! آدم باشید. براد پیت نیستید که قرار باشه آنجلینا جولی به شما پا بده. یه دختر/پسر معمولی و دوست داشتنی/قابل اتکا یه گزینه ی خیلی خوب برای شماست.
· نکتهی پنج: تو توهم نباشید
فکر نکنید دختر شاه پریون رو میتونید پیدا کنید یا یکی با اسب سفید میاد دنبالتون!! اینا مال قصه هاست. برای هیشکی فرش قرمزی پهن نمیشه! باید برای ذره ذره ی عشق و علاقه ای که بوجود میاد تلاش کنی!
· نکتهی شش: از سر تنهایی انتخاب نکنید.
هیچ وقت به خاطر فرار از تنهایی با کسی وارد رابطه نشید. خواه این تنهایی برای اولین باره داره پر میشه و خواه می خواید نبود کس دیگه ای رو پر کنید. به قول یه دوستی میگفت: همیشه حداقل یه چله فاصله بندازید! و البت اون خیلی ظرفیتش بالا بود که چهل روزه به حالت عادی برمیگشت. بقیه، لطفا این چهل رو تفسیر به زندگی خودشون کنن.
· نکتهی هفت: هیچ وقت از سر فرار انتخاب نکنید.
مثل بالایی، اگه فضای خونه رو دوست ندارید، به خاطر فرار از اون وارد رابطه نشید. اگه از مسخره شدن میترسید به خاطر فرار از مسخره شدن رابطه برقرار نکنید! به خاطر فرار از دیر شدن رابطه رو شروع نکنید! کلیتش میشه اینکه به خاطر ترس جلو نرید، به خاطر شوق جلو برید.
· نکتهی هشت: به کسی اجازه دخالت ندید.
هیچ کس حتی خانواده ی شما نباید جای شما تصمیم بگیره. البت شما خوبه که مشورت بکنید. ولی هرچی یکی گفت رو اجرا نکنید. بهتره که هر یک از طرفین رابطه، مسئول خانواده ی خودش باشه و مشکلش رو با خانواده اش حل کنه و فقط نتایج رو به طرف دیگه اطلاع بده، نه اینکه طرف رو بندازه به جون خانواده ی خودش چون از پسشون بر نمیاد!
· نکتهی نه: تا مطمئن نشدید چیزی رو نگید و کاری نکنید.
فقط وقتی بگید دوستت دارم که واقعا دوستش دارید. نه اینکه چون اون این احساس رو داره روم نمیشه نگم. یا نه اینکه چون میخوام خوشحالش کنم میگم وگرنه... . فقط وقتی رابطه رو ببرید به مرحله ی بعد که آماده شدید، نه اینکه خانوادم/خانواده اش میگن!! آخه اون وقتش کمه!! آخه میخوایم بریم خارج!! آخه خونمون آماده است!! خلاصه همه چیز/کار رو فقط وقتی بگید/انجام بدید که قطعا در موردشون اطمینان حاصل کردید.
یا به یکی دل نبندید یا اگه میخوایدش و مطمئنید که ازتون سوء استفاده نمیکنه، احساستونو براش رها کنید. اجازه بدید عشقتون پر بگیره. نه اینکه همش مواظب باشید، اینجوری میشه؟ اونجوری میشه؟ نکنه... . مطمئن باشید هیچ اتفاق بدی قرار نیست پیش بیاد. طرف مقابل هم قالتون نمیذاره و بهتون هم صدمه نمیزنه!! حداقلش اینه که وقتی همه ی تلاشتون رو کرده باشید، پیش خودتون سربلند هستید که من سهمم رو انجام دادم.
اگه دوطرف بگن من به طرف مقابلم ابراز علاقه میکنم به شرطی که اونم اینکارو بکنه! یا من پا پیش میذارم اگر مطمئن باشم اونم اینکارو میکنه! یا من تا تهش هستم به شرطی که اونم باشه! همه ی این حرفا منجر به اینه که هیشکدوم این کارا رو نکنن. دقت کنید که هر دو واقعا میخوان اینکارهارو بکنن ها!! ولی تضمین میخوان از طرف مقابل و دارن خودشون رو گره میزنن به دیگری! این بن بسته!! راه حلش: همین لحظه تصمیم بگیر و دل رو بزن به دریا. بهش بگو چقدر دوستش داری میبینی بهت میگه من 5 برابر!! یه قدم پا پیش بذار میبینی اون دوقدم میاد جلو!!
همه وقتی تو رابطه نیستن هی قمپز در میکنن!! ولی تا در عمل قراره نشون بدن میبینن نمیشه! چرا؟ چون ازاونجا اینجوری دیده میشه!! یکی رو از بیرون از رابطه در جریان بذارید تا وضعیتتون رو به صورت واقعی بهتون نشون بده. بهش بگید وقتی لازم شد یادتون بندازه که زمانی که عقلتون کار میکرد چه حرفایی میزدید و قرار بوده چه کارهایی رو بکنید!!
توضیح واضحاته. فقط خیلیییییییی مهمه!!!
این زندگیه شماست!! برای رابطه تون هزینه دادید. نباید حاضر باشید به خاطر هر موضوع کوچکی بهش صدمه وارد کنید. هیچ چیزی ارزش صدمه زدن به این درختی که کاشتید رو نداره!!! نه به شوخی و نه جدی اجازه ندید هیچ چیزی به رابطتون صدمه وارد کنه. بالاترین اولویت رو به رابطه تون بدید.
یک سری نکات هم هست که در موقع اتمام روابط مهم هستن. مهمتریناش از نظر من اینهاست. خوشحال میشم تکمیلش کنید:
نذارید یک تلخی بی پایان نصیبتون بشه!! پایان تلخ قابل تحمل تره!! ولی به هر حال تصمیم به کات کردن رو عقلانی بگیرید و مطمئن بشید که دلایل واضحی (مثل نقاط ضعف اساسی یک طرف که خط قرمز طرف دیگر هست) وجود داره که باید کات کنید. اون وقت بعدا پشیمون نمیشید. چون احساسات آدم عوض میشه ولی این اصول عقلانی معمولا تغییر نمیکنن.
اگه تصمیم به قطع رابطه گرفتید، تردید نکنید. این تصمیم مثل راه بی بازگشته!! وسطش تردید کردن بیشترین صدمه رو به همه وارد میکنه. کمی بیرحم باشید، چند روز اول کمکش کنید که تصمیمتون رو بپذیره ولی سریعا ازش فاصله بگیرید و اجازه بدید رو پای خودش بایسته!!
با احساستون لجاجت به خرج ندید. اجازه بدید احساس تنهایی در وجودتون رسوخ کنه و غم دلتون رو بگیره. باهاش هم نوا بشید تا بتونه کمکتون کنه. اگه سرکوبش کنید، تبدیل به تنفر از جنس مخالف میشه و اجازه نمیده به زندگی عادی برگردید. ولی نهایتا تلاش کنید از این مرحله هم بدون عجله گذر کنید.
وقتی ترک میشید، دوست ندارید واقعیت رو ببینید. طبیعیه. چند وقتی سوگواری کنید و فحش به دنیا بدید. ولی مثل بچه کوچولوها رو پاهاتون نپرید که نه من عروسکمو میخوام، همون عروسکمو میخوام!!!
بریزید بیرون. هرچی احساس منفی هست رو بریزید بیرون. تو وبلاگتون یا کاغذ بنویسید. با دوستاتون صحبت و درد دل کنید. پیش مشاور برید. ولی تو دلتون نریزید.
رابطهای که قطع شد رو کلا از زندگیتون محو کنید!! تمام کادوهایی که از طرف گرفتید رو یا دور بندازید یا توی جعبهی در بسته در انباری بذارید. تمام عکسهای مشترک رو پاک یا آرشیو کنید به شکلی که در دسترس نباشه. تمام خاطراتش رو از ذهنتون پاک کنید (با یادآوری نکردنشون). اسمشو از کانتکهاتون پاک کنید!!!!! به هییییییییییچ دلیلی دیگه بهش اس ام اس ندید، زنگ نزنید، ایمیل نزنید، به وبلاگش سر نزنید و کامنت ننویسید، نبینیدش، توی جمعی که هست وارد نشید، به هیچ مراسمی دعوتش نکنید، به هیچ مراسمیش (حتی مرگ نزدیکترین افرادش، حتی اگه باهاش خیلی صمیمی بودید و توقع داره!!) نرید. اگه امانتی پیشتون داره، یا دور بندازید یا از طریق یه دوست مشترک بهش برگردونید. به جاهایی که خاطرات مشترک خاص، مهم یا زیادی دارید نروید!!!
اینو توی چه جوری با مادرت آشنا شدم میگفت. البت توی ایران خیلی شاید کاربردی نباشه.
خداحافظ
۱- یک نکته هم من بگم: سندروم مادام بوواری (ویژهی دختران): از رابطهی عاشقانه و عشق و بالاخص سکس تصاویر رؤیایی نداشته باشید که مطمئناً پس از رسیدن به معشوق سرخورده میشید و باقی رابطه به این میگذره که چهطور باهاش کنار بیاید و به قول مهدی بعدش «نمیدونید عشقتون رو غیرواقعی بدونید یا معشوق رو».
۲- نکتههای پس از قطع رابطهت منو یاد «چهطوری با مامانتون...» انداخت از لحاظ عکسش؛ منظورم اون قسمته که تد تقریباً همهی شهر رو منطقهی ممنوعه کرده بود. مهدی، اکثراً این نظرات جواب نمیده (هرچند معمولترین روشه بهخصوص در دختران) و با اجرای این فرامین «پارهکن و دوریکن» تا آخر عمر یا با خشم و نفرت از طرف مقابل میگذره یا با حسرت از نبودنش و در حالت دوم وقتی بعدها با کسی دیگه توی یه رابطهی دیگه میخوابی انگار با دو نفر همزمان خوابیدی. قطع توافقی و صمیمانه تنها راه خروج از این بنبسته؛ جوری که بعدش هم دوست باقی بمونید ولی یک دوست دور که حسرتی هم از نبود طرف مقابل ندارید. حتی میخوام پیشنهاد بدم حضور مداوم ولی خنثی یار قدیم باعث میشه احساس قبلی بهش خنثی بشه.
سلام
هر کسی در این وادی یه شرایطی داره که خاص خودشه. پس نسخه ی همه پیچی وجود نداره. ولی اینها کلیاتی هستن که خیلی از روانشناسا هم تایید میکنن. باور کن داشتن چند تا توصیه ی همینجوری هم از سردرگمی تو روزهای غم و اندوه خیلی بهتره.
تاکیید میکنم اینها من درآوردی و مبتنی بر مشاهدات من از تجربیات اطرافیان هست و توصیه های عمومی هستن.
شنیده ها و دیده ها:
قبل از ازدواج چشمات رو باز کن بعد از ازدواج چشمات رو ببند
در راستای نکته اول: مشکل اینجاست که آدمها از سر تنهایی انتخاب می کنن. در نتیجه هر گزینه ای رو می پذیرند
توی یک رابطه خودت باش. تظاهر مرگ زودرس میاره برای رابطه
در مورد نظر دادن دیگران به خصوص خانواده با نظرت کاملا مخالفم. تجربه هزار بار بهم نشون داده گزینه ای که خانواده اولش بهم گفتن به درد نخوره همیشه بهم ثابت شده درست گفتن.
نکته نه!!! بخونش
از شکستها نترسید.
در ادامه نکته یازدهم: قدم که جلو گذاشتی منتظر یه قدم از طرف مقابل بشو. اگر نه یه روز چشم باز می کنی می بینی همیشه کوتاه اومدی همیشه تو قدم برداشتی همیشه یه رابظه یک طرفه داشتی!
باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد، خودش می بردت هر جا دلش خواست به هرجا برد بدون ساحل همونجاست.
راجع به اتمام رابطه حرفهای زیادی دوست داشتم بگم که به دلایلی که می دونی نمی خوام ازشون حرف بزنم
در ضمن شما زن می خوای!
به نظرم خوبه....از لحاظ تئوری آماده ایی....

برو جلو ببینیم چه میکنی....
به جز مورد آخر که به نظرم پاک کردن مساله است...و اینکه نشون عقلانی کات نکردنه بقیه اش درست بود.
و چون الان دستم تو کاره....بگم کات کردن هر چقدر که منطقی صورت بگیره درد احساس رو کم نمیکنه...درد حسی همیشگیه حتی اگه هیچ وقت دیگه طرف رو نبینی و همه عکسها و کادوهاشو دور بریزی...چون چیزایی هست که در خاطرت مونده...و خودتو نمیتونی بندازی دور....میتونی؟
اول اینکه دست شما ممنون خیلی جسورانه و دوستداشتنی بود سوژه و نوشتهها
دوم اینکه شما که لالایی بلدی پس چرا خودت خوابت نمیبره
سوم اینکه به نظرم حتما ساسان باید بخونه این مطلب شما رو خصوصا قسمت نکات منفیشو ـ چشمک
یک نکته میخوام اضافه کنم که نمیدونم منفی هست یا مثبت؛ قضاوت با خودتان:
«به هر انسانی باید برای جبران اشتباهش فرصت داد. اگر رابطهای داشتید و به خاطر اشتباهی که متوجه طرفین بوده به هم خورده و الان فرصتی ایجاد شده برای حل و فصل قضیه حتما به طرف راه بدهید. قطعاً نمیتوانید یک رابطه عاطفی از نقطه صفر داشته باشید اما شاید یک دوستی را احیا کنید»
نباید همدیگه رو نقد کرد . این خیلی مهمه . چه برای شروع رابطه چه برای تموم کردنش . باید اینو دونست که اگر رابطه ای داره بهم می خوره یقینا غلط بوده و اشتباهی توش وجود داشته که داره تموم می شه . باید گشت اون اشتباه رو پیدا کرد .