دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

گرم و سرد

سلام


وقتی گرم هستی مواظب باش چه کاری میکنی (وچه حرفی میزنی) تا وقتی سرد شدی از کرده ات (وگفته ات) پشیمون نشی.


زندگی مجموعه ای از زشتیهاست که بعضی زیبایی ها اونو قابل تحمل میکنه. مثل معدن ذغال سنگی که یه الماس با ارزشش میکنه. وقتی الماسی رو پیدا کردی، جذابیتش تازه شروع میشه.


حس پیتر رو توی سریال قهرمانان* دارم اوایلی که قدرتش** رو کشف کرده بود و چند تا قدرت بهش اضافه شده بود. حس اینو دارم که کلی توانایی دارم، کلی مسیر تو زندگیم بازه، ولی توانایی تصمیم گیری، توانایی انتخاب، توانایی لذت بردن از این همه قدرت و امکانات رو ندارم.


عقل جز در مواردی نادر، چیز بسیار به درد نخوری است. احمق باش تا کامروا شوی!!!


* این سریال در مورد یه سری آدمه که توانمندی های ویژه ای دارن. پرواز میکن، نمیسوزن و نمیمیرن و ...

** پیتر تواناییش اینه که وقتی نزدیک یه قهرمان قرار میگیره، توانایی اون رو در خودش کپی میکنه. البت ناخودآگاهه. این باعث میشه کلی توانایی جمع کنه ولی در عین حال تحمل نگه داشتن و استفاده کردن ازشون رو نداشته باشه. زیر بار این همه توانایی عجیب در حال له شدنه!!


خداحافظ

نظرات 2 + ارسال نظر
ناشناس شنبه 5 اسفند 1391 ساعت 10:44 http://www.roga72.blogsky.com

واقعا با اولی موافقم

مهدی چهارشنبه 9 اسفند 1391 ساعت 16:48

سلام
یعنیا موندم واقعا!!! دوستان عزیز پست که آپ نمیکنن. هرازگاهی هم که چیزی مینویسن یا بعد از کامنت دادنها، پاکش میکنن، یا از دم و وسایل شخصی دیگه مینویسن!!!! بعدم پست که میذاری، به جز یه نفر ناشناس(!!!!!!!) هیشکی دیگه به خودش زحمت نمیده بگه "خوب که چی؟" یعنی لذت میبرم از این همه فعالیت دوستان در فضای مجازی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد