دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

ما دینداران سنتی در جامعه ی متجدد امروز

پیش از دستور: این پست ماله جوانان دینداریه که همه ی اعتقادات پدرانشون رو قبول ندارن. در داخل گفتمان دینی این حرفا معنی داره.سلام
یه راس میرم سر اصل مطلب. آیا این درسته که سرتو بندازی پایین و تو صورت کسی نگاه نکنی ولی درعین حال چون دلت غنج میره که دخترا رو دید بزنی، یواشکی بدون اینکه کسی بفهمه زیر چشمی نگاشون میکنی? تازه همه هم میگن به به چه آدم چشم پاکی!!!آیا درسته که هر روز به زور خودتو مجبور کنی و پاشی نماز بخونی و در تمام مدتی که داری نماز میخونی تو این فکری که کی تموم میشه تا بعدش برم پلی استیشن 3ام رو بازی کنم!!!آیا درسته که هر وقت یکی یه سیگار بهت تعارف میکنه بهش بگی من سیگاری نیستم و درهمین زمان با تمام وجود داری با خودت کلنجار میری که چه جوری جلوی خودت رو بگیری که سیگارو قبول نکنی و تمام وجودت در حسرت یه پک سیگاره!!آیا هر خلاف دیگه ای که انجام نمیدیم و هر واجب دیگه ای که انجام میدیم وقتی به زور داریم خودمون رو وادار میکنیم تا با تکرار این اعمال مثلا صالح در خودمون اصلاحی انجام بدیم، کار درستی هستن!!! یعنی مصداق اون شعری که میگه «سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از شوق گناه . . . معصیت را خنده میآید ز استغفار ما» این آدم کاملیه!!! دیندار خوبیه!!!! کافیه!!!آیا هر روز کلی از انرژی ما در درونمون صرف خنثی کردن اغواهای شیطانی نمیشه? آیا این روش آدم شدنه!!? یعنی آیا واقعا خدا از ما میخواد با تکرار این همه کارهایی که دوست نداریم و ترک این همه کارهایی که بهشون گرایش داریم، خودمون رو تربیت کنیم و به تعادل برسیم? آیا هیچ دینداری از این روش رو دیدید که به تعادل رسیده باشه? یعنی آیا کلا همیشه ما باید با خودمون تو جنگ باشیم!!!؟
همه ی این سوالا و سوالات مشابهش برای من یه نتیجه داشت. اینکه روش تربیت دینی ما خرابه. ما داریم فرزندانمون رو به طرز ناصحیحی با دین آشنا میکنیم و نتیجه اش هم جز ضرر دوطرفه هیچ چیز نیست!!
اینکه چه جوری شد به این نتایج رسیدم بماند ولی اینها روشهای پیشنهادی منه:
1-
هر ترسی داری بپر توش! این روش رو گهگاه توی بقیه ی زندگیمون داریم، خوب توی دینمون هم داشته باشیم! مگه چه اشکالی داره? میترسی نمازتو ترک کنی? چند روز اینکارو بکن ببین از چی میترسیدی?! میترسی از مشروب و الکل و شرابخواری? دو دفعه و دقیقا دو دفعه بخور و بعدش تا آخر عمر نخور و همه رو منع کن! از هم نگاه شدن با نامحرم میترسی? چند روز مثل آدمهای چشم چرون، خیره ذل بزن به نامحرم ببین بازم برات جذابیت داره!!! آخه واقعا این کارا اینقدر خطرناکن که ممکنه اسلام به خطر بیوفته!!

2- اگه در مورد چیزی در گذشته در محرومیت بودی، حتما نظر افراطی در اون مورد خواهی داشت، پس تا برات عادی نشده، اظهار نظری در اون مورد نکن و تصمیم درموردش نگیر! مثلا از بزرگترین مشکلات جامعه ی ما ارتباط با جنس مخالفه. خوب چرا به وجود اومده? چون یه سری نظرات افراطی رو در جامعه مون اجرا کردیم (و به نظر من هر افراطی برای اصلاح نیاز به تفریطی مشابه و با میزان کمتر داره) و بین دو جنس دیوار کشیدیم، و نتیجه اش این شد که دو جنس نسبت به هم بیگانه و در عین حال حریص شدند. حالا چه جوری میشه درستش کرد? فقط وقتی درست میشه که این حرص از بین بره، و حرص وقتی از بین میره که همه اون چیزی که دو طرف رو ازش منع میکردیم رو تجربه کنن و ببینن که هیچی نیست!!! مصداق این حرف اینه که اکثر جوانانی که یک سال از ازدواجشون میگذره به شدت صحیح تر و سالمتر از همون آدمها پیش از ازدواجشون به جنس مخالف نگاه میکنن!!! از این حرف برداشت به اشاعه فحشا نشه لطفا! بدیهیات رو هممون میفهمیم. از محکم ترین دستورات قرآن اینه که به زنا نزدیک نشوید. حتی نگفته انجامش ندید. گفته بهش فکر هم نکنید!! این یعنی بدیهی. ولی اینکه حالا رفتم بیرون دست دوست دخترم رو بگیرم یا نه، فکر نکنم پرده ی کعبه دریده بشه با اینکار!!!بعضیا میگن خوب این تست کردن، قباحت گناه رو میریزه. اولا چون داری تست میکنی خودتم حواست هست که این آزمایشه و داره تو فضای آزمایشی انجام میشه، پس قباحت گناه رو نمیریزه. ثانیا، قباحت از جنس ترسه و هرچیزی که از جنس ترس باشه واقعی نیست (ارجاع به کتاب تفکر زاید) و تا وقتی به خاطر قباحت گناه کاری رو انجام نمیدی (و نه به خاطر زشتیش!) به هیچ وجه به دلیل خوبی ترک گناه نکردی و هر لحظه ممکنه به خطا بیوفتی و خبری از تعادل و سلامت روان تو زندگیت نخواهد بود!!!هیچ کسی از یه بچه انتظار نداره چیزی که یاد نگرفته رو درست انجام بده، باید چند دفعه خراب کنه و بعدش کم کم یادش بدی. خدا هم توبه رو برای این گذاشته که تو کاری که فکر میکنی نادرسته رو تست کنی، اگه اشتباه میکردی که اصلاح میشی،وگرنه توبه میکنی و برمیگردی! گناه کردن نابخشودنی نیست، در گناه موندن نابخشودنیه!ممکنه یکی بگه، هر عادی شدنی درست نیست و همین عادی شدنها باعث میشه دین ما استحاله بشه و بعدش هم غرق در فساد بشیم. جوابش اینه که، شما بگو حالا که عادی نشده در تعادل کامل روحی به سر میبری و هیچ تمایلی هم به گناه نداری? غرق در فساد هم نیستی? برای اینکه روزه تو نگهداری، همه ی غذاخوری های مملکت رو تعطیل نمیکنی? برای اینکه به گناه نیوفتی رو سر همه ی زنان به زور حجاب نمیکشی? برای اینکه مبادا دینت بخطر نیوفته جواب مخالف دینی رو با تودهنی و چوب چماق نمیدی?(اگه به اتهام ارتداد اعدامش نکنی). یعنی بقیه ی دنیا که این حساسیت ها نیست رو نمیبینی که چقدر تعادل هست!!!مثل مالزی و ترکیه و . . .

از همه این حرفا گذشته، آیا واقعا خودمون مقصود و هدف کارهامون رو نمیفهمیم؟!! یعنی در دستور حرمت تماس با نامحرم فرقی بین تلاش بر کسب لذت از طریق تماس فیزیکی با نامحرم به دلیل هرزگی جنسی با دست دادن با دوستان جنس مخالف یا ارتباط فیزیکی با دوست دختر یا نامزدی که ارتباط عاطفی عمیقی باهاش داریم وجود نداره!!!!!!!!!!!!!!! خوب همین مقصود هست که پزشک رو بر بیمار محرم میکنه!! وگرنه اگه همون پزشک هم مقصود ناپاکی داشته باشه، ولو برای درمان باشه، تماس فیزیکش آلوده و گناه خواهد بود!!!کل حرفی که میخوام بزنم اینه که یه خورده از جزییات بیخود بیایم بیرون. و منظورم از جزییات بیخود اون چیزاییه که به اصل انسان بودنمون صدمه نمیزنه. وقتی دلیل دستورات خدا رو در نظر بگیریم برامون مشخص میشه که جزییات چی هستن و کلیات چی!! واقعا توجه به اینکه فرقی هست بین دلیل منع رشوه و ربا با شکل و شرایطش که امروزه تو جامعه ی ما سخت روشون بحث هست کارگشای مشکل نیست؟!! رشوه از بین برنده ی نظم جامعه و ضایع کننده ی حقوق افراد هست و ربا هم دقیقا مثل قمار و رانت و زمین خواری و دلالی و خیلی کارهای اقتصادی دیگه باعث هرزگی مالی و کسب درآمد بادآورده و نهایتا اقبال مردم عامی به ریسک های ناصحیح مالی میشه. واقعا آیا این دلیله مهمه یا اینکه سودبانکی ربا هست یا نیست؟؟؟؟؟ توجه کردن به دلیل به سادگی میگه که سود بانکی کم لازمه و سود بانکی زیاد مثل ربا و قمار میمونه!! پس سود بانکی برقرار کننده ی تعادل اقتصادیه!! حالا سالیان ساله که آخوندهای ما میگن سود بانکی حرامه و دولتمون هم هر روز سود بانکی رو بالاتر میبره!!!

حرف همون حرف اوله. موضوع از بین بردن شوق گناه و ایجاد گرایش به ثواب تو دلمونه. نه اینکه یه ظاهری که به نظر ما یا به نظر سنت کهنه ی عقب مونده ی بی تفکر غلطه رو معیار بهشت و جهنم کارهای دیگران قرار بدیم.

یه دوستی از آمریکا اومده بود. حجاب نداشت، با پسرا دست میداد و شوخی میکرد، ولی به وقتش نماز میخوند و روزه میگرفت. فوق‌العاده ایمان محکمی داشت. وقتی باهاش صحبت میکردم می‌گفت زمانی که داشتم از ایران میرفتم متنفر بودم از دین اسلام و مملکتم!! ولی وقتی تو آمریکا بدون هیچ اجباری با دینم دوباره روبرو شدم، اولش شروع کردم و هر کثافت کاری که دلم میخواست انجام دادم. ولی کم کم که آروم شدم زیبایی‌های دینم رو با عمق وجود درک کردم. حالا هم توی انجمن اسلامی محله ام از اعضای فعال هستم.

هر کدوم از ما جوانان دیندار سنتی مجبور به بازبینی اعتقاداتمون با این نگرش هستیم. وگرنه همون راه اشتباهی رو میریم که نسل گذشته انجام دادند و دینی به مراتب پوچ‌تر به فرزندانمون تحویل میدیم!!


خداحافظ

نظرات 4 + ارسال نظر
گل مر پنج‌شنبه 26 مرداد 1391 ساعت 00:13

دینداری: بر همگان مبرهن است!!! که من از دینداری هیچ بویی نبردم. اماااااا خیلی از این حسرتها و کشش ها رو تجربه کردم و نه به دلیل دین که به دلیل اخلاق انسانی جلوی خودم ایستادم و بهش تن ندادم. اینکه آدم کاری رو که دوست داره انجام بده نکنه با اینکه معتقده درسته یا حداقل غلط نیست چیزیه که من درکش نمی کنم.
در عین حال باور دارم هر وقت از یه موجود زنده چیزی رو بگیری به داشتنش حریص می شه. این چیزیه که تو تربیت ما غلط بوده. ما رو تشنه می کنن و بعد تا لب چشمه می برن.
به هر حال به کل موضوع اسم دین نمی دم. یا انجام نمی دی چون باورت منعش می کنه و به اون باور معتقدی که اون وقت حالا این باوره از سر دینداری باشه یا اخلاق انسانی یا شرف یا وجدان یا هر چیزی مهم نیست. یا انجام نمی دی چون زورکی می گن انجام نده و یکی (مثل بابای آدم یا هر کسی) یا یه چیزی مثل دین منعت کرده که خوب این اصولا اسمش تقلیده نه دینداری.
یه آدم عاقل و بالغ می فهمه خوب و بدش چیه و می تونه تحلیل کنه دیده ها و شنیده هاش رو. پس منع به زور کردن توهین به شعوره فرده. حالا منع از سمت دین باشه یا بابا باشه یا هر چیز دیگه!

ReZa پنج‌شنبه 26 مرداد 1391 ساعت 00:19

من سر فرصت این مطلبت رو می خونم و بهش فکر می کنم. اما همیشه یه نگرانی دارم که دلم خواست اینجا بگم:
وقتی یک پکیج داره بهت تحمیل میشه خیلی نگران خوبی هایی باش که واقعا در اون وجود داشته.
چون این بازدارندگی که زمان آزادی بهت دست میده خیلی به ضررته.

امید نیک پنج‌شنبه 26 مرداد 1391 ساعت 11:09 http://alef-mim-roshan.blogsky.com/

مطلب مفصل و طولانی بود با مخاطب خاص؛ حالا یا ماها خیلی پیر شدیم و یا اینکه شما از قصد برای آدم‌هایی با فاصله سنی حداقل ده سال کوچکتر نسبت به خودمان نوشتی را نمی‌دانم

پ. پژوهش پنج‌شنبه 26 مرداد 1391 ساعت 23:50 http://ppajouhesh.blogfa.com

مشکل اصلی استدلالت اینه که همه‌ی آدم‌های مذهبی سنتی رو یک‌جور و همه رو خدادوست فرض کردی در حالی که اکثر دینداران، حالا هر دینی، خداترس‌اند و خیلی به دلایل کارهایی که می‌کنن فکر نمی‌کنن. براشون خدا سوراخ دعاست و رفع حاجات. خدا برای این گروهه که «تقلید» رو گذاشته و برای باقی دینداران «عقل». فراموش نکن که اون جامعه‌ای که تو الآن توی ترکیه و مالزی می‌بینی چهل سال پیش توی ایران هم بود ولی پدران ما این رو خواستند که اینی باشه که الآن هست. خوب یا بدش بماند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد