دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

درسهای دنیا

سلام

به نظرم خدا یه مجموعه تجربه تو دنیا قرار داده و آدم ها مثل درسهای دانشگاه باید اونها رو اخذ کنن
بعضی درسها پایه ای هستن. به هیچ دردی نمی خورن ولی اگه بلد نباشی هم بقیه رو نمی فهمی. مثل چه جوری کار کردن دنیا
بعضی درس ها عمومی هستن، هر کسی با هر نیازی باید اونها رو بگذرونه. مثل درس هایی در مورد آدمیت.
بعضی درس ها تخصصی هستن، هر کسی بر حسب نیاز زندگیش یه تعدادی از این درسهای تخصصی رو بر میداره. آدمهای هم درد درس های تخصصی مشترکی رو بر میدارن.
خیلی از اوقات ماها درسهای رو بر میداریم که یکی دیگه قبلا اون درس رو برداشته، ممکنه اون فرد کوچکتر یا کم تجربه تر از ما باشه. ولی یه درس رو قبل از ما یاد گرفته باشه.
گاهی اوقات بعضی درسها با توجه به پیش نیازیشون به ترتیب پشت سر هم برداشته میشن. رضا می گفت عجیب نیست عاقبت آدمهای هم فکر شبیه هم میشه!
آره مثل من و مسعود که مشکل مشابهی داشتیم، راه مشابهی رو رفتیم، نتیجه ی مشابهی هم گرفتیم (با اغماض).
اگه کسی بتونه از تجربه ی کسی استفاده کنه میتونه درس رو نگیره و فقط از دیگران بپرسه، ولی سر کلاس بودن کجا و شنیدن کجا!
مثل ترسویی که از ترس شکست میشینه عشق ورزیدن آدمها رو به هم تحلیل میکنه و فکر میکنه میدونه عشق یعنی چی?
ولی به هر حال در گرفتن درس مختارید. بعضی ها هم مثل من کله شق دوست دارن همه ی کلاسها رو خودشون بگیرن
بعضی وقتهاهم آدم درس رو میوفته، خوب اگه پایه یا عمومی باشه باید دوباره بگیری دیگه!
فقط. . . . بعضی درسها هست که اونقدر مخاطبش کمه که برای تو به تنهایی برگزار میشه!این درسها فرق تو و بقیه است و هرچقدر توضیح بدی دغدغه ی هیشکی نیست که بفهمه تو این درس چی میگن!

خداحافظ
نظرات 10 + ارسال نظر
ReZa یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 02:13

جان من اگه درسی افتادین به استاد درس فحش ندید.
استاد می تونه با کسی که 11 شده لج کنه.
و الا از پس کسی که نمره اش شده 19 کسی بر نمیاد.
زندگی ساده است.
به سادگی رفع تشنگی بعد از نوشیدن آب.
به سادگی رفع گشنگی بعد از گاز زدن نون.
به سادگی گذر آب از تو برکه.
مدل خوب مدل ساده است.
این مدلت از زندگی ساده قشنگی بود.

مهدی یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 09:00

سلام
استاد با هیشکی لج نمی کنه.
تو یکی از درسهایی که گرفتی نتیجه اش اینه که زندگی ساده است. حق بده یکی درسی بگیره که متفاوت از تو باشه و به این نتیجه برسه که زندگی پیچیده است!!!
سخته ولی باور کن من هم به همون اندازه می فهمم که تو و بقیه!!!
خداحافظ

روزهای بی بازگشت یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 13:21 http://thehumanlife.blogfa.com

یکی دو ترم گذشته توی دانشگاه به این رسیدم که اگه لم استاد دستت بیاد، روال کار برات راحت میشه. اگه سر کلاس خوب دقت کنی به طرز رفتار و درس دادنش می فهمی از چه مباحثی خوشش میاد. چیا مهمن واسش برای سوال طرح کردن. کلا قلقش دیگه!
اما تو ایندانشگاهی که شما شبیه سازی کردی، این لمه دستت نمیاد. استادش خیلی گنگ درس میده، خیلی ام سخت گیره. جواب سوالاتت رو خیلی نمیده. و اگه تنبیه هم کنه بعضا تنبیه هاش یا طولانین یا ... نمی دونم چی بگم. راستش مشکلی که دارم نمی فهمم مسائلی که پیش میاد کدوم حکمتشه کدوم مجازات یا تاوان افتادن فلان درس. یه مورد دیگه ام که حرصم رو در میاره اینه که خودش از اون بالا چون به همه چیز احاطه داره.. مشرفه.. می بینه و می دونه راه کدومه اما خوشش میاد ما رو در حال پیدا کردن ببینه که گم می شیم.. خسته و کلافه می شیم. این واقعا حرص آوره. عین اینکه بازیچه اش باشیم.

ReZa یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 14:16

به اندازه بقیه شاید بفهمی اما به اندازه من بعیده...
:دی.
چاکریم ریفیق.

مهدی یکشنبه 7 خرداد 1391 ساعت 22:46

سلام
تقصیر استاد نیست که خیلی گنگه. درسهاش خیلی پیچیده و عملیه. تا خودت تست نکنی استاد نمی تونه کمکی کنه.
مهم نیست که کدوم تاوانه و کدوم حکمت، چونکه هر دو یه کاربرد رو دارن و اون یاد دادنه اون چیزیه که هنوز یاد نگرفتی. تنها نکته ی مهم اینه که اگه بگی فهمیدم استاد میندازتت توی یه امتحان که نشونت بده هنوز کامل بلد نیستی!
وقتی یاد بگیری بدون اینکه ادعا کنی یاد گرفتم از تجربه ی آموخته ات استفاده می کنی.

روزهای بی بازگشت دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 12:24 http://thehumanlife.blogfa.com

اما فکر می کنم برای من مهم باشه کدوم حکمته کدوم تاوان اشتباهی که داشتم. کدوم آزمایشه.. الان داره صبر و تحمل من سنجیده میشه؟ الان داره از چی امتحان گرفته میشه؟
قبول دارم اگه میندازه تقصیر خودمه که هنوز درس رو بلد نشدم (بماند که قبول کردنش سخته).

ساسان جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 13:59

سلام

بعد از جواب آخرت خداحافظ یادت رفت.

خداحافظ

امید نیک شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 11:40 http://www.alef-mim-roshan.blogsky.com/

کلا مدلسازی خوبی بود
اما در بحث مشابهت اگر اشاره‌تان به مسعود هاشمیان هست بعید می‌دانم این راههای مشابهی که می‌فرمایید افکار و رفتار یک سال و نیم اخیر هر دو نفر را هم شامل بشود چون ایشان در این مدت بسیار بسیار متفاوت و 180 درجه برعکس با فرضا پنج سال قبلشون شده‌اند

گل مر سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 01:16

من از اونایی بودم که یه روزی درس رو واسه کار ول کردم. به نظرم درس کافی خونده بودم وقت استفاده ازش بود. مثل واحدای عملی که باعث کی شه درس برات جا بیوفته.
مورد دوم: الان این متن یعنی تو به جبر اعتقاد داری؟؟؟
مورد سوم: هرگز معنی درسی رو که خودت سر کلاس نرفتی نمی فهمی. حتی وقتی درس رو می گیری و هی می پیچونی نمی ری و سرسری می گیریش بازم نمی فهمیش.
مورد چهارم: تو به درسای فلسفی علاقه زیادی داری. راه رفتنی رو باید رفت. چشماتو باز کن. راهتو انتخاب کن. شروع که کردی حالا چشماتو ببند.

گل مر سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 01:17

راستی ساسان تو بی نظیری!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد