دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

ایران آبستن حوادث مهمی است

سلام


سر راست بگم، پیگیری حوادث اخیر برام خیلی جالبه. منظورم حوادث سیاسیه. الان خیلی وقته که اعتراض اجتماعی یا خیابونی نداشتیم. ولی همه مطمئن هستن که هیچ چیزی تغییری نکرده و به محض نیاز مجددا همه وسط خیابان ها هستند. با اینکه تحول اجتماعی مشخصی وجود نداره، من ادعا میکنم وضع به نفع ما در حال پیشرفتنه. به درگیری های سیاسی موجود دقت کنید. چند تا اتفاق میمون رخ داده:

1-                   صف طرفداران حق و باطل شکل گرفته. قبلن ها طرفداران هر دوگروه خیلی محافظ کارانه خودشون رو عضو هر دو بخش نشون میدادن تا بازیشون رو نشه. ولی الان غیر از هاشمی و دار و دسته اش (که با اینکه بازیشون رو شده ولی طرفدار هیچ طرفی نیستن) صف مشخصی از طرفداران دو جبهه تشکیل شده.

2-                   اعتراضات سیاسی علنی پیگیری میشه. الان فراکسیون خط امام یا طرفداران اصلاحات به صورت رسمی جریان تخلفات بودجه ای مملکت رو به رسانه ها میکشونن و پیگیری میکنن. یا تلخفات مالی اعضای دولت رو به سادگی رو میکنن.

3-                   شکستن جبهه ی حاکمیت از درونش داره اتفاق می افته. اینکه الیاس نادران (که هممون میدونیم راستیه) به خودش جرات میده که به معاون اول محمود در مورد اختلاص های مالی و تخلفات دیگه، تهمت بزنه و ادعا کنه که اسنادی موثق برای اثبات مدعاش هم داره، نشون میده که حلقه ی عضویت در جبهه ی حاکمیت شدیدا تنگ شده.

4-                   دامنه ی کلی اعتراضات رو به گسترشه. دقت کنید که منظورم هر نو اعتراضی علیه دولت و حاکمیته. اصلا مهم نیست که این اعتراض اقتصادی باشه یا سیاسی. هر ضربه ی هرچند کوچکی می تونه مدتی حاکمیت رو گیج و سردرگم کنه.

5-                   وضع عمومی مملکت در حال سقوطه. این که کاملا قابل لمسه. فقط مهم اینه که این موضوع هم خوبه (چون امکان بازیابی قدرت از دست رفته رو از حاکمیت میگیره) و هم بده (چون خودتون میدونین... کلی مضرات داره دیگه...)

6-                   مخالفت های جهانی سمت و سوی تهدید آمیز داره و نه عملیاتی. آمریکا، روسیه، چین و اروپا هر روز ایران رو تهدید میکنن ولی هیچ جهت گیری نظامی ندارن. هر روز روی تحریم های بیشتر، بلوف های سیاسی، پروپاگانداهای تبلیغاتی و بهانه گیری ها ادعاهای کم اهمیت پافشاری میکنن که فقط باعث میشه حاکمیت تحت فشار روانی باشه. ندونه باید با مشکل داخلی مبارزه کنه یا تهدید خارجی.

7-                   سوتی های طرفداران حاکمیت به شکل مفتضحانه ای احمقانه و رو به رشده. بابا اگه ما هم نخوایم، این طرفدارای آقا نمیذارن که آقا سرکارش بمونه. جسد همسر آیت الله منتظری مرحوم رو از وسط تشییع جنازه میدزدن!!!! در دفتر (یا شایدم خونه ی) مرحوم صدوقی رو آتش میزنن!! سنگ قبر پدر سید محمد خاتمی رو میشکونن!!!! همین امروز هم رفتن روی قبر مرحوم صدوقی (سومین شهید محراب) رنگ پاشیدن!!!! یکی نیست بگه آخه چه نتیجه ای میگیرین جز اینکه پستی و حقارت خودتون رو نشون بدین و جبهه ی سیاسیتون رو هم از طرفداران نه چندان زیادش خالی کنین؟؟؟!!!

8-                   حاکمیت ابتکار عملش رو در تقریبا اکثر زمینه ها از دست داده و حتی از اداره ی عادی جامعه هم ناتوان شده. دولت حتی نمیتونه چهارتا قیمت مرغ و گوشت و نخود لوبیا رو تثبیت یا منظم کنه!!! اساسا دولت و سپس حاکمیت کاملا منفعلانه نشستن و می بینن که کجا داد در اومد، میپرن و سعی میکنن ماله بکشن. هیچ رفتار اصولی یا کارشناسی شده از حاکمیت نمی بینیم.

9-                   بعضی آدمای کله گنده ی راست گرا، پاشونو از جریانات کنار میکشن تا دامنشون آلوده به خرابکاری های بقیه نشه. نیاز به توضیح نداره.

10-               سرجمع حاکمیت هیچ برنامه ی بلند مدتی رو نه میتونه و نه داره که پیگیری کنه. پس به جز نابودی راه به جایی نمی بره.

تنها مشکلی که هست اینه که از مجموعه ی اوضاع موجود من شخصا نتیجه نمی گیرم که حاکمیت بدون انقلاب یا کودتا یا چیزی در همین حد و حدود از قدرت کنار بره. سید علی به صندلی قدرت آن چنان محکم چسبیده که باید کاردک بیاریم و از صندلی بکنیمش. متاسفانه ما هر کاری کردیم که اینجوری نشه. ولی به قول مسعود از اونجایی که حاکمیت حق مخالفینش رو بهشون نداده و قصد هم نداره که بده، پس مخالفین هر روز قدرتمند تر میشن تا جایی که به زور بتونن ازش بگیرن و اوون روز، روزیه که دیگه کار از کار گذشته. جالبه که تاریخ همیشه در حال تکراره. مگه نه؟!!!


خداحافظ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد