دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

من باب جنبش سبز و 22 بهمن

سلام

 

بعد از 22 بهمن نظرات متفاوتی در مورد این روز شنیدم. این پست هم نظر من.

اول اینکه این مطلب از سایت جرس رو مطالعه کردم و به نظرم قابل قبول ترین مطلبی بود که خونده بودم.

22 بهمن روز حضور مردم بود. مردمی که برخی سبز و برخی طرفدار حکومت بودند. حتی برخی هم تندرو و دشمن سبزها. ولی میتونم بگم که با اینکه رفتم و هیچ نماد سبزی رو هم نشون ندادم، ناراضی نیستم. باید بپذیریم که گفتمان و اصلاح در فضای ترس، تهدید و امنیتی امکان پذیر نیست. باید بپذیریم که با اینکه نگرانی از دست رفتن هیجانات توده ی سبز و سرخوردگی اونها وجود داره ولی تنها راه ما برای اصلاح مملکتمون اینه که فضا رو کم کم آرام کنیم و به همین موازات گفتمان ها، فضاهای سیاسی سالم، شبکه های اجتماعی و ارتباطی (برای نشر دانش و اطلاعات) و همینطور رایزنی های سیاسی رو ایجاد و اصلاح کنیم. ما سبزها نیاز داریم که از جمع 30 درصدی بودن به 90 درصدی بودن برسیم (این برآورد من بعد از 9 ماه اعتراض و خوندن کلی نظرسنجی و ... است که سبزها الان حداکثر 30 درصد جامعه هستند که البت همینش هم خیلی زیادتر از اونیه که نتونه حکومت رو به پذیرش وادار کنه). ما نیاز داریم که از توده ی عامی، از طرفداران شل و وارفته ی حاکمیت، از فرزندان حاکمیت جائر، و از تمامی گرایش های سیاسی و اجتماعی سربازگیری کنیم. تنها راه اصلاحات اینه. دموکراسی اولین قدم از ساخت مملکته نه آخریش!!!! دقت کنید که ما دموکراسی می خوایم تا زندگی و مملکت بهتری داشته باشیم.

ربط این حرفا به 22 بهمن: در 22 بهمن نه تنها امکان ظهور علنی سبزها وجود نداشت، بلکه شاید بهتر هم بود که به یک روز ملی برای تجدید پیمان مردم با مردم تبدیل بشه. ما باید گفتمان اصلاحات رو به جای گفتمان کف خیابان جانشانی می کردیم. البته که مبارزه ی کف خیابان تا اعلام به رسمیت شناخته شدن از سوی حکومت ادامه داره و لازمه، ولی فقط به همین میزان لازمه نه بیشتر. 22 بهمن سرآغاز گفتمان اصلاحات آتی بود. حکومت به صورت غیر رسمی سبزها رو به رسمیت میشناسه. پس اعتراضات خیابانی هم کم کم داره کارکرد خودش رو از دست می ده. باید خودمون رو برای بعدش آماده کنیم. اعتراضات مدنی رو جایگزین اعتراضات خیابانی کنیم.

یه نکته هم من باب رهبری جنبش سبز اضافه کنم و عرضم تمام. میرحسین موسوی در این 12 ماهی که در صحنه ی سیاسی حضور پیدا کرده، هیچ گافی نداده، هیچ اشتباهی ولو کوچک انجام نداده، و به علاوه خیلی وقتها کارهایی کرده که مدتها بعد به صحت کارهاش ایمان آوردیم. هر لحظه ای که خواستیم کنارمون بوده و هر لحظه که لازم بود، در پیشمون. چرا ما آدمها اینقدر قدر نشناسیم که به این مردی که هیچ چیزی تو 70 سالگی از این همه رنج بدست نمیاورد، اینقدر اعتراض و انتقاد میکنیم. چرا ماها شدیم مثل قوم موسی که تا دو روز از بیانیه ی موسوی میگذره هی غر میزنیم که چرا اینکارو نمی کنه و چرا اونکارو نمی کنه. مگه خود ماها نبودیم که میگفتیم ما رهبر جنبش هستیم!!! خوب رهبری کنیم. حالا که کار به جای باریک کشیده و دیگه تاب و توان و تحملش رو نداریم میندازیم گردن دیگران!!! بهش ایمان داشته باشیم و به خودمون هم.

ما همیشه بیشمار و پیروزیم.

 

خدانگهدار

نظرات 4 + ارسال نظر
سمن چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 14:41

سلام

نمیدونم منظورت از این گفتمان اصلاحات چیه اما به نظر من وقتی کسی بهت تجامز کرد نمیری بهش بگی آقا دعوا بده بیا بشینیم حرف بزنیم. آقا درد داره، بهتر نیست به جای این کارا باهم صحبت کنیم؟

تو شرایطی که کسانی از دوستان نزدیک خود ما هستن که به خاطر این موضوع باما قطع رابطه کردن و حکومتشون رو عاشقانه میپرستن و تو شرایطی که عده زیادی هم عاشق نیستن اما ذینفع هستن، جایگاه گفتمان برام روشن نیست!

گفتمان در فضای منطقی و عقلی حاکمه اما اونچه که ما داریم الآن یه برخورد از نوع بدوی دو ملیون سال پیشه.

در ضمن به نظرم فضای فکری فعلی حاکمان اونها به شدت کودکانه و حماقت آمیزه. تفکری که به هر قیمتی به دنبال موندنه.

سمن چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 17:04

در ضمن سن شما ناقابل 26 ساله نه 23 سال. اون پروفایلت رو به روز کن و قبل از این که سنت به حدود 70 یا 80 که وقت خداحافظی هست برسه بیا ببینیمت.

امید نیک شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 00:11 http://alef-mim-roshan.blogsky.com/

آقاجان با این بحث شما که شکل اعتراضات باید عوض بشه موافقم. اینکه می فرمایید 30 درصد برام مفهوم نیست بر چه اساسی بهش رسیدی. اگر از اول 30 درصد بودیم که اصلا نمی بایست اعتراضی در کار می بود. چئن نتیجه اعلام شده 30 درصد سیب ها را در سبد اصلح طلب ها گذاشته بود. اما اگر نهه اولش 30 درصد نبودیم و بیشتر بودیم، معنی حرف شما میگه جبهه مخالفان ریزش داشته. مشخص بفرمایید این ریزش به نفع چه کسی بوده؟ آقایان روسای دولت دهم یا محافظه کاران سنتی یا اکثریت بی تفاوت؟ اگر این موضوع روشنبفرمایید و استدلال تان در این خصوص را هم بشنویم ممنون میشوم.

امید نیک شنبه 1 اسفند 1388 ساعت 00:12 http://alef-mim-roshan.blogsky.com/

در ضمن بهه این ساسان نکبت بگو سرش به کار خودش باشه و تو کار بزرگترا دخالت نکنه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد