دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

دوست

میدونم واسه چی باید بنویسم. واسه اینکه اگه راه میداد من مادر ترزای خوبی میشدم

ما و داده های خدا

سلام
تا حالا براتون پیش اومده که کسی رو در مورد مثلا قیافه‌اش سرزنش کنین یا کسی به‌خاطر قیافتون بهتون تبریک بگه یا طعنه بزنه. بهش فکر کنین که آیا مثلا جوش زدن صورت، چیز قابل سرزنش کردنی هست؟ یا می‌شه به خاطر چاق بودنی که مادر زادیه و دست خود آدم نیست به یکی ایراد گرفت؟
داده‌های خدا به ما دو دسته‌اند:
• اونایی که خود آدم توش هیچ تاثیری نداره
• اونایی که آدم توشون یه کم تاثیر داره.
توجه می‌کنین که هیچ چیزی نیست که صرفا به دست خود آدم باشه. خوب شما هم مثل من قبول دارین که دسته‌ی اول قابل ایراد گرفتن و سرزنش کردن نیست؟ فکر کنم به‌طور قطع همتون با من موافقین. شاید بعضی‌ها باشن بگن که اصلا این دسته‌بندی تو درست نیست و آدم تو همه‌ی پیشامد‌های زندگیش تاثیر داره. ولی خوب جوابشون ساده‌اس. برگردید به اینکه تو کجا به‌دنیا اومدید و پدر و مادرتون کیه و با آدمایی که برخورد دارید، چه‌جوری آشنا شدید. اون وقت می‌فهمید که تو هیچ کدوم از اینا و کلی چیزای دیگه مثل اونا هیچ اراده‌ای غیر از خدا تاثیر نداره. بگذریم. حالا که فقط اون چیزایی قابل سرزنش و ستایشه که خودمون توش تاثیر داریم پس چرا ما رعایتش نمی‌کنیم؟ از صبح تا شب کلی به آدمای مختلف ایراد می‌گیریم که بابا تو چرا اینقدر چاقی؟! تو چرا همش دستت خیسه؟! تو چرا اینقدر بوی بدنت تنده؟! چرا موهات مثل بعبعی فرفریه؟!!!!!! چرا قدت درازه یا چرا نصفه‌ای؟!!! و کلی چیزای دیگه. اینایی که گفتم موارد ظاهری بود. خیلی از اخلاقیات و تفکرات و اعتقادات و مشکلات روحی ما هم از این قاعده پیروی می‌کنن. مثلا یه چیزی رو شما می‌بینید و متوجه دلیل اون می‌شید. ولی یکی دیگه همون چیزو می‌بینه ولی با همه‌ی تلاشش اونو درک نمی‌کنه. آیا اینجا شما می‌تونید اونو سرزنش کنین؟! هیچ آدمی دوست نداره بدبخت بشه (البته به شرط اینکه ناقص عقل نباشه!!!). خوب اگه با این وضع یکی سرشو کلاه گذاشتن و زندگیشو بردن شما باید هی بهش سرکوفت بزنید که تو باید حواستو جمع می‌کردی که سرت کلاه نره. حالا اون بدبخت می‌گه بابا من حواسمو جمع کردم ولی اون مثلا بهم خیانت کرد!. بازم بهش می‌گید که باید حواستو جمع می‌کردی که بهت خیانت نکنه!!!!!!!!!!! بابا بی‌انصاف چی‌کار می‌کنی.؟!!!
در مورد تشویق و ستایش هم همینطوره. مثلا درست نیست که به کسی به‌خاطر هیکل باحالش که خودش هم هیچ تاثیری توش نداشته تبریک بگی. یا کسی رو به‌خاطر این‌که باباش استاد دانشگاه بود و اونو به‌زور وارد دانشگاه کرد، آدم مهمی به حساب آورد. به خصوص پول‌دارهایی که باباشون پول‌دار بودن، کار مهمی نکردن. ولی اونایی که با زحمت خودشون پول در آوردن، هر چند کم، خیلی با ارزش ترن.
شما با خوندن این پست یه وظیفه رو ناخودآگاه پذیرفتین. اینکه دیگه حق ندارین آدمی رو به خاطر چیزی که توش هیچ تاثیری نداشته مواخذه کنین. باید به رفتارتون توجه کنین و اگه خواستین اینکار رو بکنین، جلوی خودتونو بگیرید.
اگه هر کسی خودش رو به جای دیگران مواخذه کنه، ولو اینکه دیگران مقصر باشند، و با پیدا کردن مشکلات خودش اونا رو سعی کنه که رفع کنه، و در همین حین به آدمای دیگه هم کمک کنه که اشکالاتشون رو پیدا کنن، مسلما بهشت رو توی همین دنیا هممون به چشم می‌بینیم.
خدانگهدار شما
نظرات 6 + ارسال نظر
امید نیک جمعه 1 تیر 1386 ساعت 23:54

سلام.
قبلاً هم فکر کنم بهت گفتم.هرگونه انکاری در بحث دارای اختیار بودن انسان بیتر به سفسطه شبیه است تا استدلال منطقی.
اگر ایرادی که گرفتی به ظاهربین بودن افراد بر می گرده که هیچ، اما اگه منظورت اینه که هر کجا نظر و قضاوت افراد میاد وسط آدم باید رد و پای خدا رو جستجو کنه می گم که داری می زنی جاده خاکی!
بعدش هم این چه جور استدلالیه برای اثبات اراده خدا:
"هیچ چیزی نیست که صرفا به دست خود آدم باشه. شاید بعضی‌ها باشن بگن که اصلا این دسته‌بندی تو درست نیست و آدم تو همه‌ی پیشامد‌های زندگیش تاثیر داره. ولی خوب جوابشون ساده‌اس. برگردید به اینکه تو کجا به‌دنیا اومدید و پدر و مادرتون کیه و با آدمایی که برخورد دارید، چه‌جوری آشنا شدید. اون وقت می‌فهمید که تو هیچ کدوم از اینا و کلی چیزای دیگه مثل اونا هیچ اراده‌ای غیر از خدا تاثیر ندارد"

از کی تا حالا برای اثبات یک پدیده منطقی (و نه روائی) از مثال استفاده می کنند؟! اگه روش های جدیدی برای اثبات کرن یک موضوع ابداع شده به ما هم یاد بدهید!

وبلاگ نویس آواره شنبه 2 تیر 1386 ساعت 19:15

سلام.
باهات موافقم به جز یک چیزش رو که در مورد انواع کار هاست. (هرچند می دونم حرف من و دیگران تأثیری در نظرت نداره) این که می گی آدما توی اعمال تأثیر ندارند دقیقاً دقیقاً درست نیست. اراده ی ما در عرض خدا قرار داره. (این دفعه کوتاه نوشتم که نگی زیاد نویسی می کنه!)

مهدی شنبه 2 تیر 1386 ساعت 23:27

سلام
نویسندهی آواره خیلی ممنون که کوتاه نوشتی. واقعا خیلی ارزش قائل بودی برام که این طوری حرفمو گوش دادی.
در مورد این موضوع اختیار و جبر بازم می نویسم تا منظورمو بهتر برسونم. ولی شما به اون یه کلمه چرا گیر دادین؟
من معمولا توی هر نوشته ام یه منظوری رو دنبال می کنم که فرض می کنم چون من زبان قاصری از گفتن درست موضوع دارم، با مثال زدن و حرف زدن از جاهای مختلف به خواننده ام این امکان رو می دم که از مجموعه ی این حرفا اصل موضوع رو درک کنه. لطفا این قدر به جزئیات گیر ندید و به اصل موضوع فکر کنید. شاید بدردتون خورد.
خداحافظ

مریم خانوم دوشنبه 4 تیر 1386 ساعت 12:23

بله همه بابت قیافم بهم تبریک میگن ،حالا بگو ببینم کی تورو سرزنش کرده ؟
چرا ،همه ی اینا دست خود آدم ، مخصوصا هیکل ، خب اگه طرف کمتر کوفت کنه یا بره کلاسه ایرو بیک یا بدنسازی(با دستگاه)خب خوش هیکل میشه

در مورد اون بیچاره هایی هم که مو هاشون مثل بع بع ایی هستش خب برن گلت کنن

اونایی هم که بو گند میدن خب به جای اینکه 100سال یه بار برن حموم هر روز برن وبعد از پایان استحمام بالافاصله از اسپری یا مام استفاده کنند.

واونایی که دندونشون بیرخته اورتودنسی کنند بابا هزار راه نرفته دیگه برای خوشگلی وجود داره که میتونی بری و خوشگل شی، ولی ناراحت نباش،درست میشه.
منتها فرقی که بین آدمایی مثل من که بهشون تبریک میگن و آدمهایی که مورد سرزنش قرار میگیرن اینه که اونا (سرزنش شده ها)باید کلی پول بدن تا خوشگل شن ولی ماها رو اوس کریم خودش زحمتشو کشیده (شکرا لله ا..)
حالا اینجاست که ارزش پول بابا معلوم میشه ،زحمت کیلو چند؟!
اگه 100سال هم چیستا پیستا تولید کنی باز هزینه ها در نمی یاد.
خدا به همه پدرا طول عمر بده سایه شون از سر بچه هاشون کم نکنه(آمین)

گل مر دوشنبه 4 تیر 1386 ساعت 16:53 http://golmarjoon.blogfa.com

من همیشه آدمی ستم که معتقدم به گدا نباید کمک کرد. اعتقادم اینه که ما هستیم که با پول دادن داریم کمک می کنیم که به فکر کار نباشه و همینجوری منفعل بمونه. شاید روزی که به دنیا اومده فقیر بوده باشه اما این جزو اون دسته ایه که آدمها می تونن تغییرش بدن هر چند که سخت باشه. اما همیشه به چیز دیگه ای هم فکر می کنم که ایجاد پارادوکس می کنه. اینکه همه این گداها یه رئیس دارن که اگه اینا کم کار کنن مخصوصا زنها و بچه ها به شدت تحقیر و تنبیه می شن و اوضاع بدی دارن. فرار هم نمی شه کرد چون پدرشون رو درمیارن. یا اونی که خدایی نکرده مادرش بیماره و باید یک شبه ۱۰ میلیون جور کنه و میره مثلا دزدی! نمی دونم حق با کیه! جایی برای محکوم کردن این آدمها هست یا نه! من خودمم گیج می شم همیشه!

فریاد خاموش سه‌شنبه 5 تیر 1386 ساعت 23:54

سلام
داش مهدی.
قربون قد وبالات برم چی شد به این مطلب گیر دادی؟
آره رابعه اسکویی هر کار کنه لاغر نمیشه حتی با ایروبیک (مریم خانوم ) یارو هم هرچی بماله نیکول کیدمن یا حالا هر هر کی دیگه نمیشه اون موهای بع بعی هم برای بعضی ها زیبایی است و موهای گلد زده لختهم باعث زشته برخی می شه. ( یه مدت بر و بچ حال می کردن تو کار گلد بودن حالا با ژل و کتیرا حال می کنن و کم وبیش سمت گلد می رن الان مدل قلی مده )
به نظر من خدا همه چیز رو زیبا آفرید حتی ژیرزن جذامی شلوارک پوشیده سوار دوچرخه.
چو بر دیده مجنون نشینی بغیر از خوبیه لیلی نبینی.
زیبایی در سر جای خودش معنا داره. بغیره اینه مریم خانوم؟

مهدی جان مزدک که دیگه باهات تعارف نداره به اسم صداش نمی زنی می گی وبلاگ نویس آواره.

خوش به حال دختر نرگش
که می خندد به ناز
خوش به حال آفتاب

شاد باشی.
یا حق.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد